
رمزگشایی از ارتباط تحولات سوریه با کریدور زنگزور

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باعث تغییرات ژئوپلیتیک جهانی شد که این امر فرصتهای جدیدی را برای ترکیه در راستای رهبری کشورهای ترکنشین آسیای مرکزی و قفقاز ایجاد کرد و حتی منجر به تقویت روابط با مسکو نیز شد. با این حال، تنش در روابط ترکیه و روسیه در اواخر قرن بیست و یکم وجود داشت که مربوط به اختلاف نظر در مناقشه قره باغ در دهه ۱۹۹۰، حمایت ترکها از درگیری چچن، مسدود کردن مسیر ترانزیت روسیه برای نفت آذربایجان و ایجاد مسیر صادراتی جایگزین ترکیه و در نهایت رویکردهای متفاوت در سوریه بود. با این وجود، ترکیه عملا تمام این تضادها را حل و فرصتهای جدیدی برای توسعه به دست آورده است.
در این راستا؛ ترکیه به عنوان متحد بریتانیا، ایالات متحده و حتی اسرائیل، در سالهای ۱۹۹۹-۲۰۰۶ توانست به تشکیل یک کریدور ترانزیتی با دور زدن روسیه برای صادرات منابع انرژی بخش آذری دریای خزر از طریق گرجستان به ترکیه و اروپا دست یابد. این امر به آنکارا اجازه داد تا در گرجستان و آذربایجان نفوذ کند. همچنین موفقیت دوجانبه نظامی-سیاسی ترکیه و آذربایجان در جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰، دوره جدیدی از توسعه را در روابط دوجانبه را برانگیخت.
سرانجام ترکیه برای تقویت موقعیت خود در سوریه منتظر فرصت مناسب بود و با به قدرت رسیدن نیروهای طرفدار خود، یعنی هیات تحریرالشام، از پایان یافتن حکومت بشار اسد سود برد. اکنون آنکارا در حال تعیین ترکیب دولت انتقالی جدید در دمشق و مهمتر از همه سیاست آنها است. این بدان معناست که سرنوشت پایگاههای نظامی روسیه در حمیمیم و طرطوس تا حد زیادی به نظر احمد الشرع، رهبر تازهکار سوریه بستگی ندارد، بلکه در گرو نظر ترکیه است.
از زنگزور تا سوریه
براساس گزارش تارنمای نئو ژورنال، دو موفقیت نظامی و سیاسی ترکیه (در قره باغ و سوریه) عملا پیشرفت مهمی در اجرای دکترین ترکگرایی و نئوعثمانیگری ترکیه را فراهم کرد. با سقوط قره باغ و شکست ارمنستان، ترکیه با فشار آذریها بر ایروان، فرصتی واقعی برای دستیابی به موفقیت در زمینه دستیابی به کوتاهترین راه جهت ورود به کشورهای آسیای مرکز به دست آورده که از طریق کریدور زنگزور این امکان را به دست میآورد.
عبدالقادر اورال اوغلو، رئیس وزارت حملونقل و زیرساخت ترکیه، بارها به جذابیت کریدور زنگزور اشاره کرده است. به باور آنکارا اگر این کریدور تا سال ۲۰۲۸ یا ۲۰۲۹ اجرا شود، فرصت مناسبی برای دسترسی استراتژیک ترکیه به آذربایجان و کشورهای ترکنشین آسیای مرکزی فراهم میکند. اورال اوغلو گفته است: «بخش آذری کریدور زنگزور که از باکو شروع شده و به هورادیز میرسد، رو به اتمام است و به این ترتیب ترکیه دسترسی مستقیم و تسهیل شده به کشورهای ترک و آسیای مرکزی خواهد داشت.»
در این میان، ایران به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه نسبت به بخش ارمنی کریدور زنگزور نظر متفاوتی دارد و پیشنهاد ایجاد کریدور «ارس» را با دور زدن مرز ارمنستان ارائه کرده تا از طریق قلمرو خود در امتداد رودخانه ارس (طول ۶۱ کیلومتر) به منطقه نخجوان متصل شود. البته این موضوع در باکو و آنکارا در مقایسه با زنگزور هیجان چندانی ایجاد نمیکند. با این وجود، ترکیه اجرای بخش ایرانی کریدور را از نظر دستیابی به بخش جایگزین رد نمیکند و باکو نیز در حال اجرای پروژههای مربوط به آن است.
براساس ادعاهای وزیر ترکیه، کریدور زنگزور باعث تحریک تجارت منطقهای و جهانی، توسعه ارتباطات انرژی و تقویت نقش لجستیکی ترکیه خواهد شد. این امر با دور زدن روسیه (محل اتصال کریدور میانی با کریدور زنگزور) یک مسیر ترانزیت جایگزین مهم برای کالاها به بازار اروپا برای چین فراهم میکند، به طوری که آنکارا جریان ترانزیت کالا و مسافر از طریق کریدور زنگزور را بیش از یک تریلیون دلار در سال تخمین میزند.
پس از سرنگونی رژیم بشار اسد و روی کار آمدن نیروهای طرفدار ترکیه، این امر فرصتهای مناسبی برای تحقق منافع آنکارا در سوریه ایجاد کرد. این موضوع نه فقط شامل همسویی تلاشهای آنکارا و دمشق علیه مقاومت کرده و موضوع بازگشت آوارگان سوری است، بلکه موضوع کنترل میادین نفتی و ارتباطات انرژی در سوریه و همچنین اجرای پروژه خط لوله گاز قطر به بازارهای اتحادیه اروپا را دربر میگیرد.
کنترل خط لوله گاز قطر و صادرات گاز آن به بازار اروپا، توسعه دکترین نئو عثمانیگرایی در خاورمیانه، تقویت موقعیت منطقهای ترکیه و همچنین نقش لجستیکی آنکارا در ترانزیت انرژی به اروپا را تحریک خواهد کرد.
همچنین ترکیه امکان اتصال به خط لوله گاز عربی را از طریق بخش عمدتا مغفول مانده خود در سوریه بررسی کرده است. خط لوله گاز عرب که در سال ۲۰۰۳ افتتاح شد، در ابتدا به منظور صادرات گاز طبیعی مصر به شمال به اردن و سوریه طراحی شد. البته برنامههایی برای گسترش بیشتر خط لوله به ترکیه در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ امضا شد اما در سال ۲۰۰۹، عمدتا به دلیل اختلافات مالی و کمبود گاز صادراتی مصر متوقف شد. این خط لوله میتواند سالانه حدود ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی را انتقال دهد اما با توجه به ارتقا خط لوله با ایستگاههای فشردهسازی اضافی، این مقدار میتواند به ۱۵ میلیارد متر مکعب افزایش یابد.
علاوه بر این، اتصال خط لوله جدید احتمالا برخی از اهداف مجمع گاز مدیترانه شرقی (EMGF) را تضعیف کند. طرح ترکیه برای اتصال به خط لوله گاز عرب در سوریه فقط یکی از چندین طرح برای ارتباطات زیرساختی عمده بین دو کشور است. مقامات ترکیه قبلا در مورد توسعه پروژههای زیرساختهای جادهای، ریلی و ارتباطی فرامرزی با رژیم جدید سوریه گفتوگو کردهاند. چنین پروژههایی نفوذ ترکیه در سوریه را بیشتر و میتواند مزایای متعددی را برای آنکارا فراهم کند. یکی از آنها تهیه پیشنویس توافقنامه مرز دریایی جدید بین ترکیه و سوریه است که ادعاهای دریایی قبرس را به چالش میکشد و همکاری در EMGF را تضعیف میکند.
در مجموع، با بهبود مواضع ژئوپلیتیک ترکیه در خاورمیانه و به ویژه سوریه، آنکارا باور دارد که مسکو با جاهطلبیهای ترکیه در قفقاز جنوبی در رابطه با کریدور زنگزور و دسترسی به آسیای مرکزی مدارا بیشتری خواهد داشت تا بتواند پایگاههای نظامی خود در سوریه را همچنان داشته باشد.
باید توجه داشت که در پایان ژانویه، آنکارا میزبان دومین اجلاس سران و مذاکرات اساسی بین مقامات امور خارجه و حملونقل ترکیه، آذربایجان و ازبکستان بود. این نشست با امضای بیانیه همکاریهای منطقهای آنکارا در زمینههای اقتصادی، انرژی و حملونقل پایان یافت و طرفین بر اهمیت بالای روابط تجاری، اقتصادی، حملونقل و لجستیک تاکید کردند. در این نشست اظهارات هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه مبنی بر اینکه تغییرات سیاسی در سوریه فرصتهای جدیدی را برای فعالسازی روابط حملونقل و لجستیک بین کشورهای جهان ترک میگشاید، قابل توجه است.
با این حال، اگر منافع روسیه در خاورمیانه و قفقاز جنوبی نادیده گرفته شود، بعید است که موفقیتهای آنکارا چشماندازی داشته باشد. روسیه هم در سوریه و هم در قفقاز منافع خاص خود را دارد که بیتوجهی به آن با هزینههای اقتصادی و نظامی-سیاسی همراه است. همچنین نادیده گرفتن نقش و حضور ایران در قفقاز مانعی جدی برای انکارا خواهد بود.