
رویابافی مجدد اردوغان درمورد خط لوله ترانس خزر

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در مواجهه با تشدید اختلافات در روابط انرژی بین روسیه و اتحادیه اروپا، منطقه خزر در کانون توجه جامعه بینالمللی قرار گرفت. کشورهای غنی از هیدروکربن منطقه، به ویژه آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان، از سوی اتحادیه اروپا به عنوان شرکای حیاتی انرژی در نظر گرفته میشوند که میتوانند تامین انرژی اروپا را در آینده تضمین کنند. بنابراین، باکو، آستانه و عشقآباد جایگاه ویژهای در استراتژی تنوعبخشی به تامین نفت و گاز طبیعی اتحادیه اروپا داشتند.
رویارویی ژئوپلیتیکی اخیر بین روسیه و کشورهای غربی، علاقه به خطوط لوله سراسری خزر، به ویژه خط لوله گاز ترانس خزر (TCGP) را که هدف آن انتقال گاز ترکمنستان از ساحل شرقی دریای خزر از طریق یک خط لوله زیر دریایی به سواحل دریای خزر در آذربایجان و از طریق ترکیه به اروپا بوده را افزایش داده است. باید توجه داشت که اولین تلاش برای اجرای پروژه TCGP در سال ۱۹۹۶ آغاز و برای اولین بار معرفی و به طور فعال توسط ایالات متحده حمایت شد.
این پروژه به ارزش بیش از ۲.۴ تا ۳ میلیارد دلار، قرار بود ۳۰۰ کیلومتر طول داشته باشد و در ابتدا برای تامین سالانه ۱۶ میلیارد متر مکعب گاز برای بازار ترکیه و ۱۴ میلیارد متر مکعب برای مصرفکنندگان اروپایی طراحی شده بود که تاکنون به دلایل فنی، مالی، حقوقی و سیاسی محقق نشده است.
از مارس سال جاری ترانزیت گاز ترکمنستان از طریق ایران به ترکیه آغاز شده که در آینده میتواند حجم آن افزایش و صادرات به اروپا را محقق کند اما اردوغان چندی پیش اعلام کرد که که «از مسیر فعلی تا ۵ سال استفاده میکنیم و پس از آن از طریق خط لولهای که از دریای خزر عبور خواهیم داد، گاز را وارد میکنیم.» منظور اردوغان از دریای خزر همان خط لوله ترانس خزر است.
انگیزههای جدید
بر اساس آخرین برآوردهای موجود، منطقه خزر حاوی ۲۹۲ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی است. این امر، خزر را به بزرگترین منطقه جهان از نظر ذخایر تبدیل میکند که میتواند برای پیشرفتهای فناوری مورد بهرهبرداری قرار گیرد. در این میان، کارشناسان همچنین سه دلیل را برای ایجاد انگیزه جدید در ساخت خط لوله ترانس خزر برجسته میکنند.
نخست؛ پیشرفتهای موجود در اجرای پروژههای خط لوله جدید منطقه در این امر تاثیرگذار است. آذربایجان از اواسط سال ۲۰۱۸ از طریق خط لوله ترانس آناتولی (TANAP) گازرسانی به ترکیه را آغاز کرده و به دنبال دو برابر کردن صادرات گاز تا سال ۲۰۲۷ است. بنابراین، کریدور گاز جنوبی (SGC) و تاناپ قادر خواهند بود تا عرضه گاز از لوله ترانس خزر در آینده را با ظرفیت قابل توسعه ۳۱ میلیارد متر مکعب گسترش دهند.
دوم؛ اروپا، آذربایجان و ترکمنستان به دلایل مختلف به خط لوله ترانس خزر نیاز دارند. اروپا همواره به دنبال جایگزینهایی برای منابع انرژی روسیه بود که این امر پس از تحولات اخیر اوکراین تشدید شده است. در این راستا، آذربایجان تلاش میکند تا جایگاه خود را به عنوان مهمترین بازیگر انرژی در منطقه تقویت کند. در مقابل، ترکمنستان نیز با مشکلات اقتصادی روبهرو بوده و نیاز به یافتن بازارهای جدید برای گاز طبیعی خود را دارد.
در نهایت، کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر که توسط هر پنج کشور ساحلی خزر امضا شد، اجازه میدهد خطوط لوله فقط با رضایت کشورهای شرکتکننده در پروژه کشیده شوند. در گذشته، هر خط لوله باید رضایت هر پنج کشور ساحلی را میداشت اما توافق جدید میتواند چراغ سبز را برای خط لوله ترانس خزر باشد، به شرطی که دو طرف ذینفع یعنی ترکمنستان و آذربایجان، به توافق برسند.
دلیل حمایت واشنگتن
تکمیل خط لوله ترانس خزر مزایای متعددی را برای ایالات متحده به همراه دارد که دولت ترامپ نیز آنها را درک میکند. بارزترین مزیت خط لوله ترانس خزر برای ایالات متحده این است که با ارائه جایگزین برای گاز روسیه و ایران، امنیت انرژی اروپا را بهبود میبخشد. بهبود امنیت انرژی اروپا منجر به ثبات بیشتر خواهد شد و این امر به نوبه خود میتواند به طور غیرمستقیم بر تعهدات پیمانی ایالات متحده در قبال ناتو تاثیر بگذارد.
این خط لوله همچنین با آرام کردن روابط آذربایجان و ترکمنستان که در چند سال گذشته در دریای خزر پرتنش بوده است، ثبات منطقهای را بهبود میبخشد. از دیدگاه عشقآباد، خط لوله ترانس خزر به تنوع بخشیدن به بازار صادرات انرژی این کشور که وابسته به چین است نیز کمک خواهد کرد.
در نهایت، کارشناسان ایالات متحده باور دارند که منطقه خزر از سال ۱۹۰۶، راه درازی در حوزه انرژی پیموده که خط لوله ترانس خزر، همراه با کریدور گاز جنوبی، چشمانداز ژئوپلیتیکی منطقه و فراتر از آن را تغییر خواهد داد.
موانع ژئوپلیتیکی
بر اساس گزارش جالب دانشگاه کلمبیا در مورد امکانسنجی خط لوله ترانس خزر آمده که در حال حاضر، چالشهای لجستیکی و دیپلماتیک بسیاری در برابر این خط لوله وجود دارد و نیاز به احداث صدها مایل خط لوله، تعهد مالی قابل توجهی برای واردات انرژی در آیندهای دور را میطلبد اما اقدامات اخیر دولت ترکمنستان و نیاز مداوم اروپا به انرژی، این امر را بار دیگر به عرصه امکان تبدیل کرده است. رهبران اروپایی مصمم هستند که حتی اگر جنگ اوکراین پایان یابد، قصد بازگشت به وابستگی به گاز روسیه را ندارند و این امر واردات گاز طبیعی از دریای خزر را به راهی آسان برای فرار از وابستگی به انرژی روسیه برای اروپا تبدیل میکند.
در ظاهر، به نظر میرسد که این یک راهحل نوآورانه برای وابستگی انرژی اروپا باشد اما این پیشنهاد مشکلات زیادی دارد و میتواند تاثیر منفی بر منطقه داشته باشد. زیرا ساخت و وابستگی به کریدور گاز جنوبی توسعهیافته، از دولت ترکمنستان حمایت خواهد کرد که این با تلاشهای اروپا برای دفاع از دموکراسی در تضاد است. علاوه بر قدرت مالی، اتکای اروپا به این خط لوله جدید، به کشورهای مسیر آن نیز قدرت دیپلماتیک نیز میدهد، زیرا هر کشوری توانایی توقف جریان گاز را خواهد داشت.
دانشگاه کلمبیا متذکر میشود که افزودن گاز ترکمنستان به کریدور گاز جنوبی همچنین قدرت ترکیه به عنوان شریک غیرقابل اعتماد را افزایش میدهد. آنکارا دهههاست که با ایجاد اختلاف بین روسیه و غرب، به دنبال سود بردن از موقعیت ژئوپلیتیکی خود بوده است و احتمالا از این خط لوله برای انجام همین کار استفاده خواهد کرد.
همچنین به دلیل موقعیت مکانی خط لوله، نگرانیهای امنیتی وجود دارد. علاوه بر اینکه هر یک از دولتهای شرکتکننده توانایی خرابکاری در خط لوله را دارند، این خط لوله از زیر دریای خزر عبور میکند. در سپتامبر ۲۰۲۲، یک تیم خرابکار طرفدار اوکراین توانست هر دو خط لوله نورد استریم را در آبهای تحت نظارت شدید آلمان از کار بیندازد. باید توجه داشت که برداشت گاز در دریای خزر همچنان یک نقطه تنش است و کشورهای حاشیه دریای خزر به سرعت در حال افزایش ظرفیت دریایی خود هستند که خطر درگیری جدی را افزایش میدهد.
همچنین، باید توجه داشت که قفقاز جنوبی منطقهای پرخطر است و امکان سرمایهگذاری در آن را تضعیف میکند. حضور قدرتهای منطقهای مانند روسیه، ترکیه و ایران، قفقاز جنوبی را حتی بدون مخالفت با خط لوله جدید، به یک مکان احتمالی برای تبدیل شدن به یک منطقه تنشزا در دهه آینده تبدیل میکند. در واقع، وابستگی به گاز دریای خزر هزینه بیشتری نسبت به ارزش آن دارد، به خصوص که کاهش واردات گاز از روسیه تاکنون به هدف اروپا برای تغییر رفتار کرملین نرسیده است.
هاب ایران برای ترکمنها
همانطور که اشاره شد، ترکمنستان همواره به دنبال متنوعسازی مسیرهای صادراتی گازی خود بوده اما تنگای جغرافیایی مانع از تحقق آن شده و مهمترین پروژه گاز آن یعنی تاپی، برای انتقال گاز این کشور به پاکستان و هند با موانه امنیتی مواجه شده است. از همینرو، این کشور به دنبال جایگزینهای دیگر به ویژه از مسیر ایران است.
در این راستا، ترکمنستان و عراق برای تامین سالانه ۱۰ میلیارد مترمکعب گاز از طریق ایران به توافق رسیدند تا کمبود گاز عراق به نوعی جبران شود. بر اساس این توافق، عشقآباد روزانه تقریبا ۲۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی به بغداد عرضه خواهد کرد که نیاز ۶۰ درصد از نیروگاههای برق وابسته به گاز عراق را تامین میکند. البته بحثهای پیرامون محتوای این توافقنامه، پرسشهای زیادی را در مورد جزئیات مالی مربوط به تعرفهها و قیمت انتقال گاز از ترکمنستان به عراق، نحوه پرداخت عوارض و نقش ایران در بار مالی انتقال گاز از ترکمنستان به خاک عراق، مطرح کرده است.
همچنین در اوایل سال جاری، نیکول پاشینیان، مشاور ارشد نخست وزیر اعلام کرد که ارمنستان در حال مذاکره با ترکمنستان در مورد یک قرارداد گاز طبیعی چند میلیارد دلاری است. این امر میتواند وابستگی این کشور به گاز روسیه را کاهش دهد.
تومانیان همچنین گفته که توافق با شرکت دولتی ترکمنگاز در حال برنامهریزی است و گاز از طریق ایران و تحت یک توافق سوآپ به ارمنستان تحویل داده خواهد شد. ایران قبلا موافقت کرده که ترانزیت را تسهیل کند. این قرارداد شامل عرضه بین ۶۰۰ میلیون تا یک میلیارد متر مکعب گاز خواهد بود، اگرچه قیمت آن هنوز نهایی نشده است.
به گفته تومانیان، همچنین ارمنستان در حال بررسی امکان ترانزیت بیشتر گاز ترکمنستان از طریق خاک خود به گرجستان است و تفلیس قبلا با این پیشنهاد موافقت کرده است. این امر امکان عرضه گاز به کشورهای دریای سیاه را فراهم میکند.
اما مهمتر از این دو مورد، انتقال گاز ترکمنستان به ترکیه از طریق ایران است که به گفته اردوغان جریان گاز ترکمنستان به ترکیه از طریق ایران از ماه مارس آغاز شده و تاکنون ۲۵۰ میلیون متر مکعب گاز از این خط به ترکیه آمده و تا پایان سال این رقم به یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون متر مکعب خواهد رسید.
وزیر انرژی ترکیه نیز گفته بود که که ترکمنستان میتواند با استفاده از زیرساختهای موجود از طریق آذربایجان و ایران، سالانه تا ۲ میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه صادر کند اما دو کشور قصد دارند در ۲۰ سال آینده حجم تجارت گاز سالانه ۱۵ میلیارد متر مکعب داشته باشند اما برای رسیدن به این حجم به خط لوله نیاز دارند.
در مجموع و با ارزیابی ریسکهای اقتصادی و سیاسی خط لوله ترانس خزر و در مقابل زیرساختهای ایران، میتوان متصور شد که اظهارات اردوغان بیشتر رویابافی بوده تا نقش ایران در هاب گازی منطقه و به ویژه ترانزیت گاز ترکمنستان را تحت شعاع قرار دهد.