
فشارافزاییِ پارس جنوبی گرفتار ناکارآمدی؛ ایران دست برتر در میادین را بازپس میگیرد؟

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ میدان گازی پارس جنوبی، گوهری بینظیر در اعماق خلیج فارس، نه فقط ستون فقرات اقتصاد انرژی ایران، بلکه صحنهای حساس برای رقابت ژئوپلیتیکی با قطر، شریک این میدان مشترک است.
این میدان عظیم که حدود ۷۰ درصد گاز مورد نیاز ایران را تامین میکند، اکنون در معرض تهدیدی جدی قرار دارد و چهبسا تاخیر در پروژه فشارافزایی میتواند تولید گاز ایران را به شدت کاهش دهد و برتری قطر را در بهرهبرداری از این گنج مشترک تثبیت کند. فقدان مجوز شورای اقتصاد، محدودیتهای مالی، ناکامی چاههای آزمایشی و شکاف عمیق در برداشت گاز با قطر، موانعی هستند که ایران را در این رقابت حیاتی به عقب راندهاند.
پارس جنوبی؛ قلب تپند انرژی کشور
میدان گازی پارس جنوبی، با ذخیره قابل برداشت ۳۶ تریلیون مترمکعب گاز و ۱۷ میلیارد بشکه میعانات گازی، نیمی از ذخایر گازی ایران را در خود جای داده و بزرگترین میدان گازی جهان به شمار میرود. این میدان مشترک که در مرز آبی ایران و قطر قرار دارد، برای ایران نقشی فراتر از یک منبع انرژی دارد؛ پارس جنوبی، اهرمی برای تقویت نفوذ ژئوپلیتیکی، تامین امنیت انرژی و کسب درآمدهای کلان ارزی است.
ایران در حال حاضر روزانه ۷۰۵ میلیون مترمکعب گاز از این میدان برداشت میکند، در حالی که قطر با ۶۲۵ میلیون مترمکعب، فاصلهای نه چندان زیاد با ایران دارد اما سایه سنگین افت فشار طبیعی مخزن که از دو سال آینده تولید ایران را سالانه ۲۵ میلیون مترمکعب کاهش خواهد داد، ضرورت اجرای پروژه فشارافزایی را به یک اولویت ملی تبدیل کرده است.
پروژه فشارافزایی، با سرمایهگذاری عظیم ۲۰ میلیارد دلاری، قرار است با احداث ۱۴ سکو با ظرفیت برداشت روزانه ۲ میلیارد فوت مکعب گاز و تاسیسات فشارافزایی در چهار هاب با ظرفیت کل ۳۴۰ میلیون مترمکعب در روز، برداشت ۹۰ تریلیون فوت مکعب گاز و ۲ میلیارد بشکه میعانات گازی را ممکن سازد. این پروژه که به عنوان بزرگترین طرح صنعت نفت ایران شناخته میشود، نه فقط برای حفظ تولید گاز، بلکه برای رقابت با قطر و جلوگیری از مهاجرت منابع گازی به بخش قطری میدان حیاتی است. با این حال، مجموعهای از چالشهای پیچیده، این رویای بزرگ را به آزمونی دشوار برای عزم و اراده ملی تبدیل کرده است.
چالشهای پیش روی پروژه فشارافزایی
فقدان مجوز شورای اقتصاد؛ سدی در برابر مشروعیت و پیشرفت: در اسفند ۱۴۰۲، قراردادهای اجرایی پروژه فشارافزایی با چهار شرکت ایرانی برجسته (پتروپارس، اویک، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا و مپنا) به ارزش ۲۰ میلیارد دلار امضا شد. این قراردادها که نقطه عطفی در مسیر توسعه پارس جنوبی به شمار میرفتند، به دلیل فقدان مجوز شورای اقتصاد که برای پروژههای کلان اقتصادی الزامی است، در معرض انتقادات حقوقی و اجرایی قرار گرفتهاند.
نبود این مجوز، نه فقط مشروعیت قانونی قراردادها را زیر سوال برده، بلکه امکان نظارت دقیق بر روند مالی و اجرایی پروژه را محدود کرده است. این خلا حقوقی، اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را متزلزل ساخته و ریسکهای مالی و قانونی پروژه را به شدت افزایش داده است.
قفل مالی؛ محرومیت از منابع صندوق توسعه ملی: فقدان مجوز شورای اقتصاد، درهای صندوق توسعه ملی، یکی از مهمترین منابع تامین مالی پروژههای زیرساختی ایران را به روی پروژه فشارافزایی بسته است. این صندوق که نقش کلیدی در تامین بودجه طرحهای نفت و گاز دارد، میتوانست بخش قابل توجهی از نیازهای مالی این پروژه را برآورده کند. اما بدون این مجوز، پروژه با کمبود شدید منابع مالی مواجه شده و توانایی پیمانکاران برای تامین تجهیزات پیشرفته، مانند کمپرسورهای فشارافزایی و سیستمهای کنترل، به شدت محدود شده است.
در شرایطی که تحریمهای بینالمللی دسترسی به منابع مالی خارجی را دشوار کرده، این محدودیت مالی، اجرای به موقع پروژه را به مخاطره انداخته و خطر تاخیرهای پرهزینه را افزایش داده است.
ناکامی چاههای آزمایشی؛ پاشنه آشیل فنی پروژه: ایران چندین چاه آزمایشی برای ارزیابی رفتار مخزن و بهینهسازی فرآیند فشارافزایی حفر کرده اما این تلاشها تاکنون به نتایج مطلوب منجر نشدهاند. چاههای آزمایشی که برای جمعآوری دادههای دقیق مخزنی و طراحی تاسیسات فشارافزایی حیاتی هستند، به دلیل مشکلات فنی، کمبود تکنولوژیهای پیشرفته و ناکافی بودن زیرساختهای تحلیل داده، نتوانستهاند انتظارات را برآورده کنند. این ناکامی، نه فقط طراحی و اجرای تاسیسات فشارافزایی را با تاخیر مواجه کرده، بلکه تردیدهایی درباره توان فنی ایران برای اجرای این پروژه پیچیده ایجاد کرده است. بدون دادههای قابل اعتماد از چاههای آزمایشی، ریسکهای فنی پروژه افزایش یافته و احتمال شکست طرح در مراحل بعدی بالا رفته است.
برتری قطر؛ غارت خاموش گنج مشترک: در حالی که ایران با موانع فنی و مالی دستوپنجه نرم میکند، قطر با شتابی خیرهکننده از میدان پارس جنوبی بهرهبرداری میکند. این کشور، با بهرهگیری از سرمایهگذاریهای کلان و همکاری با شرکتهای بینالمللی مانند توتال فرانسه، نه فقط برداشت گاز خود را بهینه کرده، بلکه با تبدیل گاز به LNG، جایگاه خود را در بازارهای جهانی تثبیت کرده است. گزارشها نشان میدهند که قطر از زمان اکتشاف میدان، با درآمد ۱۵۰۰ میلیارد دلاری، پنج برابر ایران از پارس جنوبی بهره برده است. قراردادهای اخیر قطر، از جمله قرارداد ۶۰ میلیارد دلاری با چین برای تامین سالانه ۴ میلیون تن LNG به مدت ۲۷ سال، نشاندهنده عزم این کشور برای تسلط بر بازار جهانی گاز است. این برتری، نه فقط منابع گازی ایران را به سمت بخش قطری میدان مهاجرت میدهد، بلکه جایگاه ایران را به عنوان یک بازیگر کلیدی در بازار انرژی منطقهای و جهانی تضعیف میکند.
پیامد چالشها؛ زنگ خطر برای آینده ایران
چالشهای فوق، پیامدهای عمیقی برای ایران در ابعاد اقتصادی، سیاسی و استراتژیک به دنبال دارند. فقدان مجوز شورای اقتصاد و محدودیتهای مالی، اجرای پروژه را به تاخیر انداخته و هزینههای آن را به طور قابل توجهی افزایش داده است. ناکامی چاههای آزمایشی، ریسکهای فنی پروژه را بالا برده و اعتماد به توان داخلی را کاهش داده است. در عین حال، برتری قطر در برداشت گاز، منابع مشترک را به سمت این کشور سوق داده و ایران را از درآمدهای کلان ارزی محروم کرده است. این وضعیت، با توجه به ناترازی گاز داخلی ایران که در زمستانها به اوج خود میرسد و وابستگی ۹۰ درصد نیروگاههای کشور به گاز، امنیت انرژی ایران را به مخاطره انداخته است.
از منظر ژئوپلیتیکی، تضعیف جایگاه ایران در بازار انرژی، نفوذ این کشور را در منطقه کاهش داده و رقبای منطقهای، مانند قطر و حتی عربستان سعودی را تقویت میکند.
علاوه بر این، مهاجرت گاز به سمت بخش قطری میدان که به دلیل فشار بالاتر در بخش ایرانی رخ میدهد، به معنای از دست رفتن منابع غیرقابل جبران برای نسلهای آینده است. این پدیده، نه فقط از منظر اقتصادی، بلکه از منظر عدالت بین نسلی، چالشی جدی برای ایران محسوب میشود. در صورت تداوم این روند، ایران نه فقط فرصت کسب درآمد ۹۰۰ میلیارد دلاری از پروژه فشارافزایی را از دست خواهد داد، بلکه با کاهش تولید گاز، با بحرانهای انرژی داخلی و ناتوانی در تامین نیازهای صادراتی مواجه خواهد شد.
راهکارهای پیشنهادی؛ نقشه راه برای پیروزی
برای غلبه بر چالشهای پروژه فشارافزایی و بازپسگیری برتری ایران در میدان پارس جنوبی، اقدامات زیر پیشنهاد میشود:
تسریع در اخذ مجوز شورای اقتصاد: دولت باید با تشکیل کارگروهی ویژه، متشکل از نمایندگان وزارت نفت، شورای اقتصاد، سازمان برنامهوبودجه و پیمانکاران، فرآیند اخذ مجوز شورای اقتصاد را در کوتاهترین زمان ممکن به سرانجام برساند. این کارگروه باید با شفافسازی جزئیات قراردادها، از جمله هزینهها، زمانبندی و تعهدات پیمانکاران، اعتماد نهادهای نظارتی را جلب کند. اخذ این مجوز، نه فقط مشروعیت قانونی پروژه را تامین میکند، بلکه امکان نظارت دقیقتر بر روند اجرایی و مالی را فراهم کرده و اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را تقویت میکند. همچنین اطلاعرسانی عمومی درباره پیشرفت این فرآیند میتواند حمایت اجتماعی از پروژه را افزایش دهد.
گشودن درهای مالی جدید: با توجه به محدودیت دسترسی به صندوق توسعه ملی، دولت باید منابع مالی جایگزین را با جدیت شناسایی و فعال کند. مذاکره برای فاینانس خارجی با کشورهای دوست، مانند چین و روسیه که تجربه همکاری در پروژههای نفت و گاز ایران را دارند، میتواند بخشی از نیازهای مالی پروژه را تامین کند. انتشار اوراق مشارکت با سود جذاب و تضمین دولتی، راهکاری موثر برای جذب سرمایههای خرد داخلی است. علاوه بر این، تخصیص بخشی از درآمدهای صادراتی نفت و گاز به پروژه فشارافزایی، به ویژه در شرایط افزایش قیمتهای جهانی انرژی، میتواند کمبود بودجه را جبران کند. تشویق بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در این طرح، از طریق ارائه مشوقهای مالیاتی و تضمین بازگشت سرمایه، بار مالی دولت را کاهش خواهد داد.
انقلاب فنی با همکاری جهانی: برای رفع ناکامی چاههای آزمایشی و بهبود طراحی تاسیسات فشارافزایی، ایران باید همکاری خود را با شرکتهای بینالمللی صاحب تکنولوژی تقویت کند. در صورت رفع موانع تحریمی، همکاری با شرکتهای اروپایی مانند توتال یا شل میتواند تحولآفرین باشد. در غیر این صورت، شرکتهای چینی که تجربه همکاری در پروژههای نفت و گاز ایران را دارند، گزینهای مناسب برای انتقال فناوریهای پیشرفته، به ویژه در زمینه کمپرسورهای فشارافزایی و سیستمهای کنترل هستند؛ بازنگری در طراحی چاههای آزمایشی با استفاده از مدلسازیهای پیشرفته مخزنی و تحلیل دادههای ژئوفیزیکی، میتواند دقت دادههای مخزنی را افزایش دهد. همچنین تقویت توان داخلی از طریق آموزش متخصصان، همکاری با دانشگاهها و مراکز پژوهشی و ایجاد آزمایشگاههای تخصصی تحلیل مخزن، به پایداری پروژه در بلندمدت کمک خواهد کرد.
شتاب در اجرا؛ فتح گامبهگام: دولت باید با ایجاد یک ستاد هماهنگی متشکل از وزارت نفت، پیمانکاران و نهادهای نظارتی، اجرای پروژه را در اولویت ملی قرار دهد. تقسیم پروژه به فازهای کوچکتر، با تمرکز بر مناطق مرزی میدان که در معرض مهاجرت گاز به سمت قطر هستند، میتواند نتایج سریعتری به همراه داشته باشد. بهرهگیری از تجارب موفق فازهای قبلی پارس جنوبی، مانند فاز ۱۴ که با مدیریت کارآمد و استفاده از توان داخلی به بهرهبرداری رسید، میتواند روند اجرا را بهینه کند. همچنین استفاده از فناوریهای دیجیتال، مانند هوش مصنوعی برای مدیریت پروژه و نظارت بر پیشرفت، میتواند بهرهوری را افزایش دهد.
دیپلماسی انرژی؛ بازی هوشمندانه در منطقه: ایران باید دیپلماسی انرژی خود را برای رقابت با قطر و تقویت جایگاه خود در بازار جهانی فعال کند. مذاکره با قطر برای هماهنگی در برداشت از میدان مشترک، بر اساس اصول حقوق بینالملل و با تاکید بر حفظ منافع متقابل، میتواند مهاجرت گاز به سمت بخش قطری را کاهش دهد. این مذاکرات میتوانند در چارچوب سازمان کشورهای صادرکننده گاز (GECF) که هر دو کشور عضو آن هستند، پیگیری شوند. همزمان گسترش بازارهای صادراتی گاز ایران به کشورهای همسایه، مانند عراق، ترکیه و حتی پاکستان، درآمدهای ارزی لازم برای پروژه را تامین خواهد کرد. تقویت روابط با قدرتهای آسیایی مانند چین و هند، از طریق قراردادهای بلندمدت تامین گاز یا سرمایهگذاری در پروژههای نفت و گاز ایران، میتواند فرصتهای جدیدی برای همکاری ایجاد کند.
جلب حمایت عمومی و شفافیت: برای موفقیت پروژه فشارافزایی، جلب حمایت عمومی و ایجاد اعتماد اجتماعی ضروری است. دولت باید با انتشار گزارشهای منظم درباره پیشرفت پروژه، چالشها و اقدامات اصلاحی، شفافیت را در اولویت قرار دهد. برگزاری جلسات توجیهی با نمایندگان مجلس، فعالان اقتصادی و رسانهها میتواند حمایت سیاسی و اجتماعی از پروژه را تقویت کند. همچنین تاکید بر اهمیت پروژه برای اقتصاد ملی و نسلهای آینده، از طریق کمپینهای رسانهای، میتواند انگیزه عمومی برای مشارکت در این طرح را افزایش دهد.
آیندهای درخشان در انتظار ایران
پروژه فشارافزایی پارس جنوبی، نه فقط یک طرح فنی، بلکه آزمونی تاریخی برای عزم و اراده ایران در حفظ جایگاه خود به عنوان یک قدرت انرژی است. فقدان مجوز شورای اقتصاد، محدودیتهای مالی، ناکامیهای فنی و برتری قطر در برداشت گاز، موانعی هستند که جز با همتی بلند و برنامهریزی هوشمندانه نمیتوان بر آنها غلبه کرد.
با تسریع در اخذ مجوز، گشودن منابع مالی جدید، انقلاب در توان فنی، شتاب در اجرا، دیپلماسی انرژی فعال و جلب حمایت عمومی، ایران میتواند این میدان مشترک را به فرصتی طلایی برای کسب درآمد ۹۰۰ میلیارد دلاری و تثبیت جایگاه خود در بازار جهانی انرژی تبدیل کند.