۱۰:۲۷ ۱۴۰۴/۰۳/۰۶

تاخیر در فشارافزایی چگونه ذخایر ما را می‌بلعد؟

میدان گازی پارس جنوبی، شاهرگ حیاتی اقتصاد انرژی ایران، پس از دو دهه بهره‌برداری، با چالش جدی افت فشار روبه‌رو شده است؛ چالشی که اگرچه سال‌ها پیش پیش‌بینی شده بود اما بی‌توجهی به هشدارهای فنی، ضعف در برنامه‌ریزی بلندمدت، تحریم‌های بین‌المللی و تغییرات مکرر مدیریتی، آغاز پروژه حیاتی فشارافزایی را با تاخیر جدی مواجه کرده و منافع ملی را در معرض تهدید قرار داده است.
تاخیر در فشارافزایی چگونه ذخایر ما را می‌بلعد؟
کد خبر:۲۴۲۰۹

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ میدان گازی پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی مستقل جهان، سال‌هاست که نقش حیاتی در تامین انرژی و اقتصاد ایران ایفا می‌کند. اما این گنجینه ملی با گذشت بیش از دو دهه از بهره‌برداری، با چالش جدی افت فشار مواجه شده است. 

افت فشار در میدان پارس جنوبی پدیده‌ای طبیعی و قابل پیش‌بینی بوده است. مطالعات مهندسی مخزن از اواسط دهه ۸۰ شمسی هشدارهایی درباره این روند طبیعی ارائه کرده بودند. با این حال، روند تصمیم‌گیری برای آغاز پروژه فشارافزایی با تاخیری قابل توجه مواجه شد. 

این تعلل را می‌توان در چند سطح مورد بررسی قرار داد. نخست، ضعف در آینده‌نگری و برنامه‌ریزی بلندمدت در بدنه مدیریتی صنعت نفت و گاز کشور قابل مشاهده است. دولت‌های مختلف عموما تمرکز خود را بر افزایش سریع تولید و بهره‌برداری حداکثری از میدان معطوف کرده‌اند، بدون آنکه به پیامدهای بلندمدت این رویکرد توجه کافی داشته باشند. 

در سطح بعدی، تغییرات مکرر مدیریتی و نبود ثبات در سیاست‌گذاری‌های کلان صنعت نفت و گاز، به فقدان استمرار در پیگیری پروژه‌های بلندمدتی همچون فشارافزایی منجر شده است. با تغییر هر دولت، اولویت‌های صنعت نفت نیز دستخوش تغییر شده و پروژه‌های نیمه‌تمام به حاشیه رانده شده‌اند. 

توجیه اقتصادی و تعلل دولت‌ها 

یکی از دلایل مطرح شده برای تاخیر در اجرای پروژه فشارافزایی، هزینه‌های بالای این پروژه بوده است. برآوردهای اولیه حاکی از نیاز به سرمایه‌گذاری بیش از ۱۰ میلیارد دلاری برای اجرای کامل این پروژه است. این رقم قابل توجه در شرایط محدودیت منابع مالی، منجر به تعلل در تصمیم‌گیری شده است. 

اما این استدلال از منظر اقتصادی قابل نقد است، زیرا هزینه عدم اجرای پروژه فشارافزایی، بسیار بیشتر از هزینه اجرای آن خواهد بود. با افت فشار مخزن، میزان برداشت گاز به‌ تدریج کاهش می‌یابد و این به معنای از دست رفتن میلیاردها دلار درآمد سالانه برای کشور است. 

علاوه بر این، برای جبران کمبود گاز ناشی از افت تولید، کشور ناگزیر به واردات گاز با قیمت‌های بالا خواهد بود که فشار مضاعفی بر اقتصاد وارد می‌کند. به عبارت دیگر، عدم سرمایه‌گذاری به‌ موقع در پروژه فشارافزایی، منجر به هزینه‌های بسیار بیشتری در آینده خواهد شد. 

تحریم‌ها و ضعف دیپلماسی انرژی 

بخشی از تاخیر در اجرای پروژه فشارافزایی به تحریم‌های بین‌المللی نسبت داده شده است. تامین تجهیزات پیشرفته مورد نیاز، همچون کمپرسورهای قدرتمند و سیستم‌های کنترل پیشرفته، نیازمند همکاری با شرکت‌های بین‌المللی صاحب تکنولوژی است که به دلیل تحریم‌ها با محدودیت مواجه شده است. با این حال، ضعف در دیپلماسی انرژی و عدم استفاده موثر از فرصت‌های بین‌المللی در دوره‌های کاهش تحریم‌ها نیز قابل انتقاد است. در فاصله سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷، فرصت مناسبی برای انعقاد قراردادهای بین‌المللی و تامین تجهیزات مورد نیاز وجود داشت اما این فرصت به خوبی مورد بهره‌برداری قرار نگرفت. 

علاوه بر این، گزینه همکاری با کشورهای شرقی که کمتر تحت تاثیر تحریم‌های غربی قرار دارند نیز با تاخیر مورد توجه قرار گرفت. این تعلل در متنوع‌سازی شرکای تکنولوژیک، به تاخیر بیشتر در اجرای پروژه فشارافزایی دامن زده است. 

سایه رقابت با قطر؛ برداشت نامتوازن از میدان مشترک 

یکی از پیامدهای جدی تاخیر در اجرای پروژه فشارافزایی، عقب‌ماندگی ایران در رقابت با قطر در برداشت از میدان مشترک است. کشور قطر که بخش شمالی این میدان را تحت عنوان «گنبد شمالی» در اختیار دارد، سال‌هاست که پروژه‌های فشارافزایی را در بخش خود اجرا کرده است. 

برداشت بیشتر قطر از این میدان مشترک، به دلیل ماهیت یکپارچه مخزن، می‌تواند به جریان گاز از بخش ایرانی میدان به سمت بخش قطری منجر شود. این موضوع به معنای از دست رفتن بخشی از ذخایر ملی ایران است که از منظر منافع ملی، قابل توجیه نیست. تاخیر در اجرای پروژه فشارافزایی، این عدم توازن را تشدید کرده و به زیان ایران در رقابت برداشت از این میدان مشترک منجر شده است. به عبارت دیگر، هر روز تاخیر در اجرای این پروژه، به معنای از دست رفتن فرصت برداشت بهینه از ذخایر ملی است. 

ضعف در بومی‌سازی و توسعه فناوری‌های پیشرفته 

یکی دیگر از ابعاد قابل نقد در تاخیر پروژه فشارافزایی، ضعف در بومی‌سازی و توسعه فناوری‌های مورد نیاز است. با وجود شعارهای مکرر در حمایت از تولید داخلی و توسعه فناوری‌های بومی، سرمایه‌گذاری کافی در توسعه توانمندی‌های داخلی برای طراحی و ساخت تجهیزات پیشرفته مورد نیاز پروژه‌های فشارافزایی صورت نگرفته است. 

این ضعف در توسعه فناوری‌های بومی، وابستگی به خارج را تشدید کرده و آسیب‌پذیری کشور در برابر تحریم‌ها را افزایش داده است. با گذشت بیش از دو دهه از بهره‌برداری از میدان پارس جنوبی، انتظار می‌رفت که صنعت نفت و گاز کشور به سطح قابل قبولی از خودکفایی در تامین تجهیزات و فناوری‌های مورد نیاز دست یافته باشد. 

پیامدهای اقتصادی و اجتماعی تاخیر در فشارافزایی 

تاخیر در اجرای پروژه فشارافزایی پیامدهای گسترده‌ای بر اقتصاد و جامعه دارد. با افت تولید گاز، صنایع انرژی‌بر کشور با محدودیت در تامین خوراک مواجه می‌شوند. این موضوع می‌تواند به کاهش تولید، تعطیلی برخی واحدهای صنعتی و افزایش بیکاری منجر شود. 

علاوه بر این، کاهش تولید گاز به معنای محدودیت در تامین سوخت نیروگاه‌های برق است. این موضوع می‌تواند به بروز خاموشی‌های گسترده، به‌ ویژه در فصول سرد سال، منجر شود که پیامدهای اجتماعی نامطلوبی به همراه خواهد داشت. 

در بُعد اقتصادی نیز، کاهش درآمدهای ارزی ناشی از صادرات گاز و فرآورده‌های گازی، فشار بیشتری بر اقتصاد کشور وارد می‌کند. این موضوع می‌تواند به تشدید مشکلات اقتصادی، افزایش تورم و کاهش رفاه عمومی منجر شود. 

مدیریت منابع و نگاه کوتاه‌مدت به ذخایر ملی 

یکی از ریشه‌های اصلی تاخیر در اجرای پروژه فشارافزایی، نگاه کوتاه‌مدت به مدیریت منابع و ذخایر ملی است. رویکرد غالب در مدیریت میدان پارس جنوبی، افزایش سریع تولید و برداشت حداکثری در کوتاه‌مدت بوده است، بدون آنکه به پایداری تولید در بلندمدت توجه کافی شود. 

این رویکرد کوتاه‌مدت، منجر به غفلت از سرمایه‌گذاری در پروژه‌های نگهداشت تولید شده است. حال آنکه اصول مدیریت منابع نفت و گاز، ایجاب می‌کند که همزمان با توسعه میدان و افزایش تولید، به پروژه‌های نگهداشت تولید نیز توجه شود. تجربه کشورهای موفق در مدیریت منابع نفت و گاز نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در نگهداشت تولید، بخش جدایی‌ناپذیر برنامه‌های توسعه میادین است اما در ایران، این موضوع با تاخیر قابل توجهی مورد توجه قرار گرفته است. 

آینده پروژه فشارافزایی و راهکارهای پیشنهادی 

اگرچه با تاخیر قابل توجهی اما اکنون اهمیت پروژه فشارافزایی پارس جنوبی مورد توجه قرار گرفته و اقداماتی برای اجرای آن آغاز شده است. اما سوال اصلی این است که آیا این اقدامات برای جبران تاخیر گذشته کافی است؟ 

تجربه نشان داده که صرف اولویت قرار دادن یک پروژه در اسناد و برنامه‌ها، به معنای اجرای موفق آن نیست. برای تسریع در اجرای پروژه فشارافزایی و کاهش پیامدهای منفی تاخیر گذشته، اقدامات زیر ضروری به نظر می‌رسد: 

۱. اولویت‌بندی فازهای میدان بر اساس میزان افت فشار و تمرکز منابع بر فازهایی که در وضعیت بحرانی‌تری قرار دارند. 

۲. استفاده از ظرفیت‌های دیپلماسی برای دور زدن هوشمندانه تحریم‌ها و تامین تجهیزات مورد نیاز. 

۳. سرمایه‌گذاری جدی در توسعه فناوری‌های بومی و حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان در حوزه ساخت تجهیزات فشارافزایی. 

۴. استفاده از روش‌های نوین تامین مالی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی در چارچوب قوانین و مقررات کشور. 

۵. ایجاد ثبات مدیریتی و پرهیز از تغییرات مکرر در رویکردها و برنامه‌ها. 

عبرت از گذشته، اقدام برای آینده 

تاخیر در اجرای پروژه فشارافزایی پارس جنوبی، نمونه‌ای از فرصت‌سوزی در مدیریت منابع استراتژیک کشور است. این تاخیر پیامدهای جدی بر منافع ملی و اقتصاد کشور داشته و خواهد داشت. 

با این حال، مسیر آینده را می‌توان با عبرت‌گیری از اشتباهات گذشته و اتخاذ رویکردی علمی و بلندمدت در مدیریت میدان پارس جنوبی، تغییر داد. هنوز فرصت برای اقدام وجود دارد اما این فرصت به سرعت در حال از دست رفتن است. پارس جنوبی، میراثی ارزشمند برای نسل‌های آینده است، حفاظت از این میراث و بهره‌برداری بهینه از آن، مستلزم تغییر رویکرد از مدیریت کوتاه‌مدت به برنامه‌ریزی بلندمدت است. پروژه فشارافزایی، نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت حیاتی برای حفظ منافع ملی و تضمین امنیت انرژی کشور است. 

ارسال نظرات