
ابزارهای غیرقیمتی برای متلاشیکردن شبکه قاچاق سوخت؛ قاچاقچیان اقتصاد را نشانه گرفتهاند

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ قاچاق سوخت معضلی بزرگ برای اقتصاد کشور است که به دلیل سودهای نجومی، سوداگران این عرصه را محلی برای سودجویی و درواقع اختلاس از بیتالمال انتخاب کردهاند؛ که نه فقط سرمایههای ملی را به تاراج میبرند، بلکه به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی کشور آسیبهای جبرانناپذیری وارد میسازند.
با توجه به سودهای بادآورده و نجومی در قاچاق سوخت، حتی در قلب اقتصاد ایران که سالهاست با چالشهای متعدد دستوپنجه نرم میکند، قاچاق سوخت ریشه دوانده است.
این معضل که به گفته مقامات رسمی روزانه تا ۳۰ میلیون لیتر سوخت یارانهای را از کشور خارج میکند، حکایت از شبکهای پیچیده و سازمانیافته دارد که با بهرهگیری از شکافهای نظارتی و اختلاف قیمت سوخت در داخل و خارج از مرزها، سودهای کلانی به جیب میزند.
قاچاق سوخت که به ویژه در مناطق مرزی چون سیستان و بلوچستان و هرمزگان شدت بیشتری دارد، نه فقط یک مشکل اقتصادی که یک بحران ملی است که نیازمند عزمی راسخ و هماهنگی میان نهادهای مختلف برای مهار آن است.
اختلاف قیمت، قلب تپنده قاچاق سوخت
قاچاق سوخت در ایران ریشه در اختلاف فاحش قیمت سوخت یارانهای در داخل کشور با قیمتهای جهانی دارد که انگیزهای قوی برای سودجویان ایجاد کرده تا این سرمایه ملی را به کشورهای همسایه منتقل کنند. بنزین و گازوئیل که در ایران با قیمتی بسیار پایینتر از بازارهای بینالمللی عرضه میشوند، به دلیل یارانههای سنگین دولتی به کالایی جذاب برای قاچاقچیان تبدیل شدهاند.
بر اساس گزارشهای رسمی، روزانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون لیتر سوخت (عمدتا گازوئیل) از کشور قاچاق میشود که ارزش سالانه آن بیش از ۴۵۰ هزار میلیارد تومان میرسد درواقع این رقم از جیب مردم برداشته میشود؛ نکته قابل تامل اینکه برخلاف تصور عمومی، این قاچاق نه توسط افراد فقیر و مرزنشین بلکه عمدتا توسط شبکههایی با سرمایههای کلان و امکانات گسترده انجام میشود که از زیرساختهایی چون خطوط لوله غیرمجاز انبارهای مخفی و حتی اسکلههای غیرقانونی بهره میبرند.
مناطق مرزی، بهشت قاچاقچیان
بررسیهای انجامشده نشان میدهد که بیش از ۶۵ درصد قاچاق سوخت از استان سیستان و بلوچستان، ۱۵ درصد از هرمزگان و مابقی از سایر نقاط کشور از جمله خوزستان و آذربایجان غربی انجام میشود. این توزیع جغرافیایی نشاندهنده تمرکز قاچاق در مناطق مرزی است که به دلیل نزدیکی به کشورهای همسایه مانند پاکستان و افغانستان و همچنین ضعف نظارت مرزی به بهشتی برای قاچاقچیان تبدیل شدهاند.
روشهای قاچاق نیز تنوع قابل توجهی دارند؛ از سوختبری زمینی و دریایی با استفاده از نفتکشها و شناورهای غیرمجاز گرفته تا مینیریفاینریها که سوخت یارانهای را به عنوان محصولات تولیدی خود به کشورهای همسایه صادر میکنند. ترانزیت سوخت نیز روش دیگری است که در آن نفتکشها با پر کردن مخازن خود در ایران، سوخت را به صورت غیرقانونی به مقاصد خارجی منتقل میکنند.
تاراج اقتصاد ملی و پیامدهای چندوجهی
پیامدهای قاچاق سوخت فقط به هدررفت منابع مالی محدود نمیشود، بلکه اثرات مخرب آن بر اقتصاد کلان امنیت ملی و حتی محیطزیست نیز قابل توجه است. از منظر اقتصادی قاچاق سوخت به معنای خروج سرمایهای عظیم از کشور است که میتوانست در بخشهای زیرساختی آموزش و بهداشت سرمایهگذاری شود. این پدیده همچنین به کسری بودجه دولت دامن میزند، زیرا دولت مجبور است برای جبران سوخت قاچاق شده مقادیر زیادی را وارد کند که هزینههای ارزی سنگینی به همراه دارد.
بر اساس اظهارات یک استاد دانشگاه شریف، در ۹ ماهه نخست سال ۱۴۰۳ حجم قاچاق سوخت مایع معادل ۵۴۰ هزار میلیارد تومان بوده که برابر با کل کسری بودجه کشور است. این رقم نشاندهنده عمق فاجعهای است که اقتصاد ایران را تهدید میکند.
فساد و نابرابری، زخمهای اجتماعی قاچاق
از منظر اجتماعی، قاچاق سوخت به افزایش فساد و نابرابری دامن زده است. در حالی که بسیاری از مرزنشینان به دلیل بیکاری و فقر به عنوان سوختبر به این فعالیت رو میآورند، سود اصلی به جیب قاچاقچیان بزرگ و شبکههای سازمانیافته میرود که گاه با نفوذ در برخی نهادها از نظارت مصون میمانند. این موضوع به بیاعتمادی عمومی نسبت به نهادهای نظارتی منجر شده و شکاف بین مردم و دولت را عمیقتر کرده است. گزارشها حاکی از آن است که عمده افراد دخیل در قاچاق سوخت، باندهای بزرگ با ثروتهای بادآورده کلان هستند که این امر باور عمومی مبنی بر فقیر بودن قاچاقچیان را به چالش میکشد.
تهدید امنیت ملی در سایه قاچاق
از منظر امنیتی نیز قاچاق سوخت چالشهای متعددی ایجاد کرده است. شبکههای قاچاق که گاه با گروههای معاند و قاچاقچیان مواد مخدر همکاری میکنند به بیثباتی در مناطق مرزی دامن میزنند. این گروهها با بهرهگیری از رسانهها و فضای مجازی تلاش میکنند تا اقدامات نیروهای انتظامی و نظامی برای مقابله با قاچاق را به عنوان خشونت علیه مرزنشینان جلوه دهند و از این طریق فشار افکار عمومی را بر نهادهای نظارتی افزایش دهند.
تلاشهای ناکافی برای مهار بحران
تلاشهای دولت و نهادهای نظارتی برای مقابله با قاچاق سوخت در سالهای اخیر شدت گرفته اما همچنان ناکافی بوده است. اقداماتی چون مصادره اموال قاچاقچیان در هرمزگان، نصب دوربینهای پلاکخوان در جایگاههای سوخت و تدوین دستورالعملهای جدید برای پیشگیری از قاچاق از جمله این تلاشها هستند. به عنوان مثال طرحهای «سپهتن» و «سیپاد» که با هدف تخصیص هوشمند سهمیه سوخت، بر اساس عملکرد واقعی خودروها طراحی شدهاند، میتوانستند گام موثری در کاهش قاچاق باشند اما به دلیل مشکلات بوروکراتیک و نبود زیرساختهای کافی به نتیجه مطلوب نرسیدهاند. همچنین دستورالعمل پیشگیری و مقابله با قاچاق سوخت که ابتدا در استان زنجان به صورت آزمایشی اجرا شد، نشاندهنده عزم دولت برای ساماندهی این معضل است اما گسترش آن به سطح ملی نیازمند هماهنگی بیشتر بین دستگاههاست.
راهکارهایی برای قطع شریانهای قاچاق
یکی از راهکارهای پیشنهادی برای مهار قاچاق سوخت اصلاح نظام یارانهای و نزدیک کردن قیمت سوخت به قیمتهای منطقهای است. هرچند این اقدام میتواند انگیزه قاچاق را کاهش دهد اما با توجه به شرایط اقتصادی کشور و فشارهای معیشتی بر مردم، اجرای آن بدون برنامهریزی دقیق و جبرانی میتواند به مشکلات اجتماعی منجر شود.
البته به جای افزایش قیمت، کنترل شدید مرزها، برخورد قاطع با شبکههای سازمانیافته و تقویت نظارت بر توزیع سوخت میتواند راهکارهای موثر باشد. نصب سامانههای هوشمند در جایگاههای سوخت و نظارت دقیق بر سهمیههای تخصیصیافته به دستگاههای دولتی نیز از دیگر اقداماتی است که میتواند انحراف سوخت را کاهش دهد.
نقش فناوری و دیپلماسی در نبرد با قاچاق
تقویت زیرساختهای نظارتی و استفاده از فناوریهای نوین مانند دوربینهای بینجادهای و سامانههای رصد بارنامهها میتواند به شناسایی مسیرهای قاچاق و کاهش انحراف سوخت کمک کند.
بر اساس گزارشها حدود ۵۰ درصد قاچاق سوخت در بخش حملونقل انجام میشود که با تحلیل دادههای سامانههای هوشمند میتوان این انحراف را شناسایی و مهار کرد. همچنین همکاری بینالمللی با کشورهای همسایه برای جلوگیری از ورود سوخت قاچاق به بازارهای آنها میتواند موثر باشد اما این امر نیازمند دیپلماسی قوی و توافقات دوجانبه است.
آیندهای در گرو عزم ملی
قاچاق سوخت به عنوان غارت روزانه سرمایه ملی ایران نه فقط یک چالش اقتصادی، بلکه یک بحران چندوجهی است که اقتصاد امنیت و اعتماد عمومی را تهدید میکند. این پدیده که ریشه در ناکارآمدیهای ساختاری اختلاف قیمتها و ضعف نظارت دارد، نیازمند عزمی ملی و هماهنگی بین قوای سهگانه است تا از تاراج منابع کشور جلوگیری شود.
اصلاح نظام یارانهای، تقویت نظارت مرزی و برخورد قاطع با شبکههای سازمانیافته قاچاق از جمله اقداماتی هستند که میتوانند این معضل را مهار کنند. در غیر این صورت ادامه این روند نه فقط به هدررفت سرمایههای ملی منجر خواهد شد، بلکه به تعمیق نابرابریها و بیثباتی در کشور دامن خواهد زد.