گام‌های ترکیه و اسرائیل برای مهار نفوذ ایران در انرژی منطقه

رقابت ترکیه و اسرائیل در شرق مدیترانه به مرحله تازه‌ای رسیده است؛ آنکارا با احیای پروژه خط لوله گاز قطر-ترکیه قصد دارد مسیرهای جدیدی برای انتقال انرژی به اروپا ایجاد کند و بدین ترتیب نفوذ ایران در مسیرهای حیاتی گاز منطقه را کاهش دهد. همزمان اسرائیل در تلاش است با توسعه میادین گازی لویاتان و کاریش جایگاه خود را به عنوان تامین‌کننده کلیدی انرژی تقویت کند.
گام‌های ترکیه و اسرائیل برای مهار نفوذ ایران در انرژی منطقه
کد خبر:۲۵۹۱۰

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در حالی که سوریه هنوز از پیامدهای جنگ داخلی ویرانگر بیرون نیامده است، رقابت خاموش و بی‌سروصدایی میان ترکیه و اسرائیل برای تسلط بر مسیرهای انتقال گاز از شرق مدیترانه و خلیج فارس آغاز شده؛ نبردی که نه با تانک و موشک، بلکه با نقشه‌های ژئوپلیتیک و قراردادهای زیرزمینی دنبال می‌شود. اما در این میان، یکی از محورهای مهم و کمتر برجسته شده، تلاش ترکیه برای کاهش نفوذ و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در حوزه انرژی منطقه و مسیرهای انتقال گاز به اروپا است. 

مواجهه میان ترکیه و اسرائیل در سوریه را نمی‌توان به بُعد امنیتی سنتی محدود کرد، بلکه این تقابل به پرونده‌های دیگری نیز گسترش می‌یابد که در راس آن‌ها اقتصاد قرار دارد؛ اقتصادی که دربرگیرنده جاه‌طلبی‌های گسترده هر دو کشور برای دستیابی به نفوذ و دستاوردهایی است که ذیل مفهوم گسترده‌تری از امنیت ملی تعریف می‌شود. در این بین، ایران به عنوان بازیگر اصلی و کلیدی منطقه‌ای، هدف استراتژیک ترکیه برای دور زدن و کاهش نقش آن در مسیرهای حیاتی انتقال انرژی به شمار می‌رود. 

پرونده گاز طبیعی؛ نقطه اصلی رقابت و محرکی برای درگیری پنهان 

پرونده گاز طبیعی یکی از مهم‌ترین نقاط رقابت و یکی از محرک‌های پنهان دینامیک‌های رقابتی میان دو قدرت در سوریه است. تحولات منطقه‌ای پس از هفتم اکتبر ۲۰۲۳، افق‌های جدیدی در این زمینه گشوده و در عین حال موانعی را نیز ایجاد کرده که ممکن است نقشه تصاحب ثروت گاز شرق مدیترانه و تسلط بر خطوط تامین آن را تغییر دهد. 

از این منظر، پرونده گاز طبیعی در منطقه شرق مدیترانه بُعد ژئوپلیتیکی تازه‌ای به صحنه سوریه می‌بخشد، به‌ ویژه با وجود ذخایر اثبات‌شده و برآوردی بزرگ در سوریه، و احتمال تبدیل این کشور به نقطه اتصال خطوط انتقال در مشارکت با ترکیه. این مساله اهمیت ویژه‌ای می‌یابد، وقتی بدانیم که ایران با همکاری سوریه و عراق در تلاش برای حفظ و گسترش نقش خود در این مسیرهاست اما ترکیه به دنبال راه‌های جایگزین برای عبور گاز خلیج فارس است تا نفوذ تهران را کاهش دهد. 

گاز اسرائیل و رقابت ژئوپلیتیکی 

پس از کشف میادین تمار، لویاتان و کاریش، رهبران رژیم صهیونیستی هدفی را مدنظر قرار دادند؛ تبدیل شدن به نقطه اتکای حیاتی برای صادرات و انتقال انرژی از منطقه به اروپا. افزون بر منافع مالی عظیم، این امر می‌تواند رژیم صهیونیستی را به بازیگری منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل کند. 

با آن‌که این میادین از نظر حجم تولید قابل مقایسه با تولیدکنندگان بزرگ در خلیج فارس نیستند، دولت اسرائیل تبلیغ می‌کند که تولید دو میدان تمار و لویاتان می‌تواند به حدود ۴۰ میلیارد مترمکعب در سال برسد. این موضوع از سوی وزیر پیشین انرژی اسرائیل، یووال اشتاینتز نیز مورد تاکید قرار گرفت و گفت: «توسعه ذخایر گاز دارای اهمیت اقتصادی و راهبردی بسیار بالایی برای اسرائیل است.» 

گزارشی از موسسه مطالعات امنیت ملی در دانشگاه تل‌آویو اشاره دارد که اهمیت گاز اسرائیل نه فقط در تحکیم ائتلاف‌های جدید است، بلکه در گشایش کانال‌های دیپلماتیک با طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نیز نهفته است. 

در این چارچوب، پژوهشگران اسرائیلی همچون «ایلان زلیت» و «یویل گوزانسکی»، هشدار می‌دهند که نفوذ فزاینده ترکیه در سوریه، در صورتی که به اجرای خطوط لوله گاز خلیج‌فارس منجر شود، ممکن است وزن اسرائیل را به‌ عنوان منبع انرژی به اروپا کاهش دهد، چراکه اروپا ترجیح می‌دهد منابع خود را متنوع کند و به یک تامین‌کننده وابسته نباشد. 

این دو پژوهشگر بیان می‌کند که اجازه دادن به ترکیه برای ساخت زیرساخت‌های گسترده گاز در سوریه، می‌تواند این کشور را به رقیبی برای پروژه‌های اسرائیل با قبرس و یونان بدل کند؛ امری که ممکن است اسرائیل را از فرصت‌های راهبردی در شرق مدیترانه محروم کند. 

سوریه در محاسبات گازی ترکیه محور عبور انرژی و مقابله با نفوذ ایران 

در مقابل، ترکیه نیز با جاه‌طلبی ناشی از درک موقعیت ژئوپلیتیکی خود، به دنبال تبدیل شدن به گذرگاه اصلی و مرکز منطقه‌ای تامین انرژی برای بازارهای اروپایی است. بر اساس دیدگاه تصمیم‌گیران ترکیه‌ای، ثبات قدرت در سوریه عاملی است که به آنکارا امکان می‌دهد پروژه‌های انرژی میان اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه را مختل کرده و مسیرهای جایگزین را ارائه کند که از برنامه‌های اسرائیل و ایران دور باشد. 

در حالی که اسرائیل در گذشته به سوریه به عنوان تهدیدی امنیتی از سوی ایران نگاه می‌کرد و احتمال تهدید آینده در زمینه صادرات گاز را نمی‌داد، اکنون با نگرانی در حال رصد خطوط لوله‌ای است که ممکن است در آینده نزدیک یا دور از خاک سوریه عبور کرده و گاز خلیج فارس را از طریق ترکیه به اروپا برسانند. چنین امری به آنکارا قدرتی قابل‌ توجه می‌بخشد که می‌تواند مانع از گسترش نفوذ اسرائیل و ایران در شرق مدیترانه شود. 

همچنین، ترکیه تا قبل از سقوط نظام بشار اسد به شدت از نفوذ ایران در سوریه و ارتباط تهران با دولت اسد نگران بود، چراکه این نفوذ می‌توانست بر مسیرهای انتقال انرژی و کنترل منابع تاثیرگذار باشد. از این‌رو، آنکارا تلاش می‌کند با تثبیت حضور خود و همکاری نزدیک با قطر، نقشه‌های ایران برای انتقال انرژی به اروپا حتی بدون عبور از سوریه را با پروژه‌های رقیب جایگزین کند. 

ترکیه همچنین از نقش اسرائیل در ترسیم مرزهای دریایی با لبنان بیم دارد؛ نقشی که ممکن است مانع از بلندپروازی‌های اسرائیل برای تسلط بر مناطق مورد مناقشه دریایی و افزایش سهم آن از میادین گاز کشف‌شده و احتمالی شود. اگرچه نقش ترکیه در ترسیم مرزهای میان لبنان و اسرائیل به‌ طور رسمی برجسته نشده اما آنکارا در تلاش است تا با پیوند زدن نفوذ خود در سوریه به هرگونه ترتیبات آینده دریایی، حضوری منطقه‌ای تثبیت‌شده داشته باشد؛ حضوری که ممکن است نقشه بهره‌برداری از میادین گازی از جمله گاز لبنان را بازنویسی کند. 

از سوی دیگر، هرگونه نفوذ ترکیه در سوریه بر معادلات سیاسی لبنان نیز تاثیر خواهد گذاشت، چراکه سوریه همواره در ساختار سیاست داخلی لبنان نقش تاریخی داشته و ایران نیز به واسطه نفوذ خود در هر دو کشور در تلاش برای حفظ این کانال‌هاست. 

بازآرایی موقعیت منطقه‌ای و تلاش ترکیه برای جایگزینی ایران 

از زمان تاسیس «مجمع گاز شرق مدیترانه» که ترک‌ها معتقدند با هدف به‌ حاشیه راندن یا حتی در چارچوب دشمنی با ترکیه ایجاد شده، همان‌گونه که مولود چاووش‌اوغلو، وزیر خارجه پیشین ترکیه گفته بود. آنکارا تلاش کرده تا جایگاه خود را در معادله منطقه‌ای بازسازی کند و به بازیگری قوی بدل شود که حذف‌پذیر نباشد. 

بر همین اساس، ترکیه اقدام به اعزام کشتی‌های اکتشاف به شرق مدیترانه با همراهی ناوهای جنگی کرد، همچنین توافق‌نامه‌هایی برای ترسیم مرزهای دریایی اقتصادی، مانند توافق با دولت وفاق ملی لیبی امضا کرد. علاوه بر این اقدامات، آنکارا به دنبال امضای توافق‌های اکتشاف و سرمایه‌گذاری در گاز دریایی سوریه است؛ گازی که بر اساس برخی برآوردها ممکن است حدود ۴۰۰ میلیارد مترمکعب از مجموع ۱۲۲ تریلیون مترمکعب ذخایر حوضه شرقی مدیترانه (بر پایه گزارش سازمان زمین‌شناسی آمریکا) را در بر گیرد. این موضوع در کنار دیگر پرونده‌های در حال شکل‌گیری، می‌تواند صحنه منطقه را بازترسیم کرده و تناقض آشکاری با منطق حذف و سلطه‌جویی اسرائیل و ایران داشته باشد. 

احیای خط لوله گاز قطر–ترکیه؛ پروژه‌ای برای دور زدن ایران 

یکی از برجسته‌ترین شواهد بر اهمیت نقش سوریه در هر پروژه منطقه‌ای گاز، طرح خط لوله گاز قطر است که در سال ۲۰۰۹ از سوی دوحه پیشنهاد شد اما در آن زمان توسط دولت سوریه وقت متوقف شد. 

بر اساس گزارش روزنامه گاردین، اگر این خط به اجرا درمی‌آمد، از مسیر عربستان، اردن و سوریه عبور کرده و به ترکیه می‌رسید و این به ترکیه مزیتی راهبردی از نظر لجستیکی و اقتصادی می‌بخشید. 

در آن زمان قطر تلاش کرد توافقات اولیه با دمشق برای عبور لوله فراهم آورد اما تمایل دولت سوریه به پروژه‌ای موازی از سوی ایران با هزینه‌ای حدود ۱۰ میلیارد دلار که منافع روسیه را نیز تامین می‌کرد، مانع از تحقق طرح قطری شد. 

اکنون پیش‌بینی می‌شود که آنکارا و دوحه بار دیگر برای احیای این پروژه تلاش کنند. وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه «آلب ارسلان بایراکتار» نیز به «امکان احیای طرح قطری پس از سقوط نظام اسد در صورت تحقق ثبات و امنیت در سوریه» اشاره کرده است. 

شایان ذکر است که این خط لوله قطری از طریق عربستان و اردن به ترکیه، حدود ۱۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و طول آن به حدود ۱۵۰۰ کیلومتر می‌رسد و می‌تواند جایگزینی برای تامین گاز اروپا به‌ جای منابع روسی و البته مسیرهای تحت نفوذ ایران باشد. 

نگرانی اسرائیل؛ فراتر از رقابت اقتصادی 

آنچه موجب نگرانی اسرائیل در این زمینه می‌شود، فقط رقابت اقتصادی نیست؛ اگرچه این رژیم خود را به‌ عنوان صادرکننده گاز طبیعی به اروپا مطرح می‌کند، بلکه این نگرانی به محاسبات ژئوپلیتیکی و تاثیرگذاری بر نفوذ منطقه‌ای اسرائیل نیز بازمی‌گردد. اگر این پروژه (خط قطر-ترکیه) به اجرا درآید، قطر و ترکیه از وزن راهبردی بیشتری برخوردار خواهند شد؛ امری که می‌تواند جایگاه منطقه‌ای اسرائیل را که با ائتلاف‌ها و پروژه‌های مشترک گازی می‌کوشد تقویت کند، تضعیف کند. 

ثبات پرتنش یا رویارویی اجتناب‌ناپذیر؟ 

در هم‌تنیدگی ملاحظات اقتصادی با امنیتی و میل به گسترش نفوذ منطقه‌ای نشان می‌دهد که رویارویی ترکیه و اسرائیل در سوریه را نمی‌توان صرفا به بعد تهدیدات مرزی برای رژیم اشغالگر تقلیل داد، همان‌گونه که در محافل سیاسی رایج است. 

اما رفتار پیش‌ رو از سوی هر دو کشور در حالی که هر دو نیازمند ثبات و آرامش به‌ عنوان پیش‌شرط موفقیت پروژه‌های انرژی هستند، چگونه خواهد بود؟ آیا اسرائیل خود را در برابر گزینه‌های دشواری خواهد یافت که در آن باید با واقعیت یک خط گازی رقیب و متضاد با سیاست‌هایش کنار بیاید؟ به‌ نظر نمی‌رسد که دو طرف اسرائیل و ترکیه بتوانند به تفاهمی در حوزه گاز برسند که نتیجه آن همگرایی باشد، چراکه شواهد نشان می‌دهد که هرگونه تفاهم میان اسرائیل و ترکیه آکنده از تناقضات خواهد بود. 

از این‌رو، احتمال دارد گاز به ابزار باج‌خواهی متقابل تبدیل شود که هر طرف از آن علیه دیگری استفاده کند. اسرائیل تمایلی ندارد به اراده ترکیه وابسته شود، اگر گاز از طریق خاک این کشور به اروپا منتقل شود. ترکیه نیز نمی‌خواهد فرصت طلایی ناشی از سقوط نظام اسد را برای تحقق رویای خود به‌ عنوان گذرگاه اصلی انرژی از دست بدهد. 

اما اگر دو طرف به مسیر تنش ادامه دهند، بحران تشدید خواهد شد و اسرائیل را به سمت ایجاد فرصت‌هایی سوق می‌دهد که ثبات سوریه را تهدید کند. در کنار تلاش برای ایجاد ائتلاف‌های بیشتر در منطقه و نزدیکی با کشورهای عضو مجمع گاز شرق مدیترانه همچون قبرس، یونان و مصر و همچنین متقاعد کردن اروپایی‌ها نسبت به اهمیت جایگاه گازی اسرائیل و هشدار درباره وابستگی به ترکیه. در مقابل، ترکیه به دنبال تقویت نفوذ میدانی خود در سوریه است تا معادله‌ای تحمیل کند که در هر پروژه بین‌المللی گاز، نادیده‌گرفتن آن ناممکن باشد. از سوی دیگر، آنکارا احتمالا پروژه خط لوله گاز قطر را نیز احیا خواهد کرد؛ همزمان با تلاش برای تامین ثبات و وحدت سیاسی در سوریه.

ارسال نظرات