
پکن پشت همکاریهای منطقهای تهران؛ چین یار ایران در اثرزدایی تحریمهاست

صادق بشیری، کارشناس مسائل چین در گفتوگو با خبرنگار اقتصاد معاصر در خصوص سفر رئیس جمهور به چین، حضور در اجلاس شانگهای و دستاوردهای این سفر برای کشور اظهار داشت: حضور در اجلاسها و سازمانهای بینالمللی صرفا یک فرصت نمادین نیست، بلکه اگر هوشمندانه، سنجیده و با آمادگی صورت گیرد، میتواند نقطه عطف بسیاری از اتفاقات ارزشآفرین باشد.
وی گفت: نشستهای مقامات کشورمان با شخصیتهای بینالمللی و توافقات منطقهای یا جهانی، یک کار اداری ساده یا صرفا برای نمایش نیست، بلکه استفاده موثر از این فرصتها نیازمند مقدمات دقیق است. در همین راستا، اجلاس اخیر با حضور روسای جمهور کشورهای عضو سازمان شانگهای با وجود زمان کوتاه برگزاری، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و میتواند فرصتی مغتنم برای بهرهمندی از ظرفیتهای موجود باشد.
بشیری افزود: آنچه اهمیت بیشتری دارد، آمادگی قبلی و ارائه بستههای پیشنهادی واقعبینانه و جذاب با حضور یک تیم کارشناسی قوی است؛ چرا که چنین اقدامی به تعاملات غنا میبخشد.
به گفته وی، از جمله پیشنیازهای هر نشست میتوان به بررسی جلسات قبلی، شناخت مخاطبان و اهداف نشست اشاره کرد. همچنین اصطلاح «دست پر بودن» در مذاکرات اهمیت دارد؛ یعنی ورود با امید به موفقیت و تعهد به نتیجه حاصل میشود. معرفی فرصتهای سرمایهگذاری همراه با مشوقها، توانایی جلب اعتماد و اطمینانبخشی، شناساندن ظرفیتها و جذابیتهای ایران، اعلام صریح مواضع کشور، تولید محتوای متناسب با اهداف اجلاس، شرکت موثر در جلسات جانبی و تخصصی، دیپلماسی رسانهای متناسب با فضای گفتوگوها و در نهایت توانایی شکار فرصتهای اجلاس از جمله الزامات چنین سفرهایی است. به عنوان مثال میتوان به پیشنهاد ایجاد مرکز همکاریهای بینالمللی در زمینه انرژی، سامانههای پرداخت یا صندوق سرمایهگذاری مشترک اشاره کرد.
بشیری با بیان اینکه «این پایان ماجرا نیست و تازه آغاز کار است»، اظهار داشت: توافقنامه امضا کردن، گفتوگو یا شرکت در اجلاسها فقط یک روی ماجراست. تجربه گذشته نشان داده که بسیاری از نشستها و مذاکرات پر سر و صدا در عمل به مرحله اجرا نرسیده و صرفا در سطح تئوری، حرفها و گزارشهای رسانهای باقی مانده است. به عنوان نمونه میتوان به توافق ۲۵ ساله با چین اشاره کرد که با وجود تبلیغات گسترده، وجود قراردادهای مشارکتی و زیرساختی قابل توجه، به مرحله عملیاتی نرسید و آن دسته از پروژههایی هم که آغاز شدند، غالبا غیرشفاف بوده و با عقبماندگی نسبت به برنامههای پیشبینیشده همراه بودند.
این کارشناس مسائل چین در آسیبشناسی ناکامیهای گذشته گفت: با وجود توافقات و مذاکرات پر سروصدا، به دلایل متعددی از جمله نبود زیرساختهای لازم، تحلیلهای غیرواقعبینانه، فقدان آمار و سامانههای مدیریتی، ترک فعل و کُندی در عمل، مشکلات حقوقی، مالیاتی و مقرراتی، سطحینگری متولیان، پرداختن به حاشیهها به جای متن، نبود شفافیت و ضعف جدی در مدیریت و نظارت اهداف محقق نشدند.
اولویت چین در روابط با ایران
بشیری در ارتباط با همکاریهای تجاری-سیاسی ایران و چین در شرایط تحریم اظهار داشت: واقعیت این است که رفتار چین در گذشته نشان داده که همواره به صورت تئوریک به دنبال حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه هستهای ایران از مسیر دیپلماتیک بوده است؛ هرچند چین از لحاظ سیاسی مخالف تحریمها بوده و از نظر اقتصادی نیز در سطحی محدود به ایران کمک و بخشی از فشارها را خنثی کرده اما در همه تعاملات خود همواره منافع ملی خویش را در اولویت قرار داده است.
وی افزود: در این چارچوب میتوان چند سناریوی محتمل درباره روابط ایران و چین پس از فعال شدن مکانیسم ماشه از جمله تداوم محکومیت مکانیسم ماشه در حد صدور بیانیههای سیاسی، همکاریهای اقتصادی سطحی و پنهان، تلاشهای دیپلماتیک برای تمدید ششماهه مکانیسم ماشه، کمک برای کاهش اجماع جهانی علیه ایران و همچنین واسطهگری برای ایجاد همکاریهای منطقهای را پیشبینی کرد.
بشیری تصریح کرد: به طور خلاصه، اولویتهای چین در مراودات با ایران بیشتر بر محور تجارت و اقتصاد متمرکز است و هر سیاست یا اقدامی که اتخاذ کند، مبتنی بر منافع اقتصادی و تجاری خواهد بود.