
هوشمصنوعی، ظرفیتها و الزامات توسعه در ایران

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ هوش مصنوعی فناوری است که تحول حوزههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی در سالهای آتی از طریق آن انجام میشود. تاثیرات این فناوری را میتوان با انقلاب صنعتی که موجب تحول همه نظامهای زندگی فردی و اجتماعی از خانواده تا ساختار قدرت سیاست و سرمایه در جامعه شد، مقایسه کرد؛ چهبسا هوش مصنوعی موجب تحولی بنیادینتر شود، زیرا انقلاب صنعتی بر نیروی کار انسانی و جایگزینی آن با ماشین متمرکز بود. در حالی که هوش مصنوعی بر نیروی فکری انسانی و جایگزینی آن متمرکز است که ابعاد و پیچیدگیهای نیروی فکری انسانی بسیار بیشتر از نیروی جسمانی و اندامهای خارجی اوست. بر این اساس پرداخت به توسعه سنجیده این فناوری در کشور ضرورت مهم و غیرقابل غفلتی دارد.
توسعه فناوری هوش مصنوعی شامل دو سطح اصلی توسعه لایههای بنیادین (مدلها و الگوریتمها، راهبرد کلی کشور، معماری شبکه و زیرساختها) و توسعه کاربست هوشمصنوعی در تحول بخشهای مختلف میشود.
با توجه به خاص بودن شرایط و اقتضائات کشور مانند شرایط و تلاطمات منطقهای، دشمنان خارجی و تحریمها، شرایط متلاطم اقتصادی و بافت ویژه جمعیتی و جغرافیایی کشور، بررسی دقیق ظرفیتهای کشور در توسعه هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری راهبردی اهمیت مضاعفی دارد. توجه به تجربه موفق کشور در فناوریهای راهبردی تحت تحریم (مانند فناوری هستهای و موشکی ) نیز میتواند رهاوردهایی برای توسعه هوش مصنوعی به عنوان یک حوزه کلیدی برای تحول بخشهای مختلف و کسب مزیت رقابتی در سطح بینالمللی داشته باشد. بنابراین ظرفیتشناسی توسعه هوش مصنوعی در کشور، زمینهساز سیاستگذاریهای سنجیده و معقولانه خواهد شد.
بدین جهت براساس بررسیهای به عمل آمده، مهمترین ظرفیتهای کشور در رابطه با توسعه هوش مصنوعی به شرح ذیل است:
ظرفیت نیروی انسانی: یکی از مهمترین ظرفیتهای کشور، نیروی انسانی متخصص و توانمند و پرورش یافته در سالیان اخیر در کنار نظام علمی گسترده است. این نیروی جوان میتواند به شرط ایجاد زیرساختهایی مانند آزمایشگاههای ملی، در توسعه لایههای عمیق این فناوری و دستیابی به مسیرهای توسعه غیرخطی و میانبر، کمککننده باشد. علاوه بر این گسترش شبکههای علمی و ارتباطی در کشور و جمعیت جوان و جویای کار در حوزه فناوری اطلاعات میتواند زمینه هدایت این استعدادها به سمت توسعه لایه کاربست این فناوری باشد.
همچنین استعدادهای کشور در این زمینه که به کشورهای پیشرفته مهاجرت کردهاند، در صورت ایجاد مشوقها و زمینه بازگشت، میتوانند حاوی تجربیات موثری برای ما باشند.
ظرفیت نهادی: وجود سازمان ملی هوش مصنوعی در بالاترین سطح دولت و نهادهایی با سابقه چندین ساله مانند معاونت علمی ریاستجمهوری و وزارت ارتباطات، ظرفیت مناسبی برای تقسیم کار ملی در توسعه قسمتهای مختلف این فناوری است. به عنوان نمونه ظرفیت پارکهای علم و فناوری و شبکهسازی حمایتی توسط معاونت علمی برای توسعه فناوریهای نوین، میتواند در توسعه لایه کاربست این فناوری و ورود آن به بخشهای مختلف و تجاریسازی آن نقش بسزایی داشته باشد. همچنین وزارت ارتباطات با وجود دستگاههای تابعه و دسترسی گسترده به دستگاههای مختلف میتواند در حکمرانی داده و تهیه زیرساخت در کشور نقش مهمی ایفا کند.
مرکز ملی فضای مجازی به عنوان یک نهاد بالادستی تنظیمگر و با تجربه چندین ساله در حوزه تنظیمگری میتواند در تنظیمگریهای لازم با همکاری با مجلس شورای اسلامی و سایر دستگاههای ذیربط، نقش کلیدی در هموارسازی و حمایت از توسعه حساب شده این فناوری ایفا کند، ضمن اینکه سازمان ملی هوش مصنوعی به عنوان هماهنگکننده و جهتدهنده توسعه کشور در زمینه هوش منصوعی نقش مهمی خواهد داشت.
این نقش میتواند شامل اولویتهای پژوهشی کشور و پیگیری آنها از طریق وزارت علوم و تحقیقات، ایجاد مرکز مطالعات راهبردی و آزمایشگاه ملی با هدف توسعه لایههای عمیق این فناوری و استخراج معماری شبکه و زیرساختهای مورد نیاز کشور در نظر گرفته شود.
ظرفیت سرمایهگذاری: توسعه هوش مصنوعی یک فرآیند هزینهبر و نیازمند سرمایهگذاری انبوه است. کشور در این زمینه سه ظرفیت مهم دارد. اول حجم نقدینگی و سرمایه سیال در دست مردم است که در صورت جهتدهی و هدایت، میتواند بسیاری از حوزهها را متحول کند. ظرفیت دیگر صنایع نفت و گاز و گردش مالی گسترده در این حوزه است که میتواند زمینه سرمایهگذاری در حوزه هوش مصنوعی شود. ظرفیت سوم، صنایع نظامی پیشرفته و مترقی با شبکههای علمی و مالی مناسب است که میتواند در توسعه این فناوری سرمایهگذاری کنند. علاوه بر موارد فوق، تعریف دستور کارهای بینالمللی با توجه به شرایط خاص کشور مانند هزینه تولید پایین و انرژی بسیار ارزان، میتواند زمینه جذب سرمایه خارجی و توسعه زیرساختهای داخلی را در این زمینه فراهم کند.
ظرفیت زیستبوم نوآوری: یکی از مهمترین ابعاد توسعه هر فناوری، سازوکار و فرآیند اتصال آن فناوری به مسائل واقعی و حل آنهاست. این فرآیند موجب جذب سرمایه بیشتر در این فناوری و توسعه بیش از پیش آن خواهد شد. زیست بوم نوآوری گسترش یافته در کشور شامل مراکز رشد و مراکز نوآوری دانشگاهی و دستگاهی، پارکهای علم و فناوری، صندوقهای حمایتی، شرکتهای دانش بنیان و نوآفرین، نیروی انسانی تربیت یافته در فضای رقابت و نوآوری و شبکههای ارتباطی و قوانین و مقررات این حوزه، ظرفیت مناسبی در توسعه هوش مصنوعی در لایه کاربست این فناوری خواهد بود.
در پایان پیشنهاد میشود، هماهنگی کامل بین نهادهای حاکمیتی، بخش خصوصی و مراکز علمی در توسعه این فناوری راهبردی تعیینکننده و تاثیرگذار تلقیشود. این هماهنگی موجب همافزایی و همسوسازی ظرفیتها شده و از موازیکاریها جلوگیری خواهد کرد. ضروری است این هماهنگیها با درک اولویت مساله هوش مصنوعی برای کشور از طریق یک نهاد راهبر و با قدرت نهادی بالا و متمرکز بر مساله هوش مصنوعی انجام گیرد. این هماهنگی میتواند از طریق نقشه راه اقدامات کشور در حوزه هوش مصنوعی با مشخص شدن حوزه تمرکز و تقسیم کار مشخص، ایجاد شود. ضمن اینکه در این هماهنگیها نیاز است منافع و اولویتهای دستگاههای مختلف لحاظ شده و با ایجاد یک سازوکار مبتنی بر همکاری و ایجاد نفع مشترک، از اصطکاکهای مخرب جلوگیری شود.