اروپا در تنگنای جنگ اقتصادی واشنگتن و پکن
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در بحبوحه جنگ اقتصادی آمریکا و چین، اروپا با چالشی جدید روبهرو شده که ممکن است، این قاره را به میدان رقابت تعرفهای تبدیل کند. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، در نشست رقابتپذیری اروپا هشدار داد که سیاستهای اقتصادی آمریکا به رهبری دونالد ترامپ و احتمال تعرفههای سنگین ممکن بوده که اروپا را به جدایی از شرکای تجاری خود سوق دهد و در نهایت به جنگ تجاری همزمان با واشنگتن و پکن منجر شود.
مکرون تاکید کرد که سیاستهای احتمالی دولت آینده آمریکا، همچنان در راستای محافظت از بازار داخلی این کشور، ممکن است تا زنجیرههای تامین بین اروپا و آمریکا را دچار بحران و جداسازی کند. در همین راستا نیز وی گفت: «ما به وضوح وارد دنیای جنگهای تعرفهای میشویم.»
دونالد ترامپ پیشنهاد تعرفهای ۱۰ تا ۲۰ درصدی بر روی تمامی کالاهای وارداتی داده؛ حرکتی که میتواند صنایع صادراتمحور اروپا، مانند صنایع خودروسازی و شیمیایی را تحت تاثیر قرار دهد.
مکرون در کنار ماریو دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا، اظهار داشت که یکی از نکات مهم در این بحران این بوده که اروپا به چه نحو با جنگ تجاری چین درگیر خواهد شد، چراکه این وضعیت ممکن است به اعمال تعرفههای فراگیر بر همه کشورها منجر شود.
همچنین وی هشدار داد که ایالات متحده میتواند با تعرفههای سنگین بر چین، اروپا را وادار به جدایی سریعتر از بازار چین کند و در صورت عدم همکاری، اروپاییها را نیز مشمول تعرفه کند. این اقدام میتواند تنشها را افزایش داده و برخی کشورها، مانند آلمان که صنایع خودروسازی آن به شدت به بازار چین وابسته است را به مخالفت بکشاند.
وی افزود: «در چنین شرایطی، خطر تفرقه میان اروپاییان وجود دارد. بسته به منافع بخشها و کشورها، برخی که بیشتر به بازار چین وابستهاند، ممکن است در مقابل فشارها مقاومت کنند، در حالی که کسانی وجود دارند که به بازار آمریکا وابسته هستند و ممکن بوده که زودتر تسلیم فشارهای دولت فدرال آمریکا شوند.»
بحران در زنجیرههای تامین و تهدیدات علیه یکپارچگی اروپایی
یکی از تهدیدات اصلی برای اروپا در این جنگ تجاری، ریسک جداسازی زنجیرههای تامین با ایالات متحده است. اروپا و آمریکا، به عنوان دو قطب بزرگ اقتصادی، تاکنون در تعاملات نزدیک اقتصادی به سر میبردند اما مکرون هشدار داده که تداوم سیاستهای حمایتگرایانه در دولتهای بعدی آمریکا میتواند به تجزیه زنجیرههای تامین بین دو طرف و حتی ورود به یک دوره از انزوا و خوداتکایی اقتصادی منجر شود. این مساله میتواند، ارزشگذاریهای تجاری میان دو سوی اقیانوس اطلس را تحت تاثیر قرار دهد و حتی تهدیدی برای موجودیت صنایع حساس اروپایی ایجاد کند.
علاوه بر این، بسته به منافع اقتصادی متنوع کشورها، این احتمال وجود دارد که اختلافات داخلی نیز در اتحادیه اروپا شدت گیرد. برای مثال، کشورهایی مانند آلمان وجود دارند که صنعت خودروسازی آنها به شدت به بازار چین وابسته است. از همینرو، این کشورها در مقابل فشارها برای جدایی از چین، مقاومت خواهند کرد. از سوی دیگر، کشورهایی که به بازار آمریکا وابستهاند، ممکن است که سریعتر به این فشارها تن دهند و این اختلاف منافع، اتحادیه اروپا را در معرض شکاف داخلی عمیقی قرار خواهد داد.