ایران هاب انرژی منطقه میشود؟
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ جواد اوجی وزیر نفت ایران، اخیراً اعلام کرده که بهزودی کلید کریدور انرژی برای اتصال مستقیم روسیه به ایران زده خواهد شد. به باور کارشناسان، منافع ژئوپلیتیکی مسکو و تهران یکی از اهداف اصلی این پروژه است. البته، این کریدور علاوه بر قرارداد اولیه ۴۰ میلیارد دلاری که بین گازپروم روسیه و شرکت ملی نفت ایران در ژوئیه ۲۰۲۲ امضا شد بوده است.
قرارداد ۴۰ میلیارد دلاری با گازپروم شامل چند پروژه کلیدی مانند توسعه میادین گازی کیش و پارس شمالی برای تولید بیش از ۱۰ میلیون متر مکعب گاز در روز، پروژه ۱۵ میلیارد دلاری افزایش فشار در میدان گازی پارس جنوبی در مرز دریایی ایران و قطر، تکمیل پروژههای بزرگ LNG، ساخت خطوط لوله برای صادرات گاز به سایر کشورهای منطقه و همچنین تقویت جایگاه «اوپک گازی» مورد توافق روسیه و ایران است.
روسیه و ایران که بزرگترین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارند، امیدوارند که این توافق دوجانبه، قطر را برای احیای مجمع کشورهای صادرکننده گاز متقاعد کند. این اتحاد برای چین نیز سودمند است، زیرا تامین انرژی درازمدت را تضمین میکند و تجارت یوان را ارتقا میدهد.
از زمان شروع تنش میان روسیه و اوکراین و اعمال تحریمها در سال ۲۰۲۲، LNG به عنوان یک منبع انرژی اضطراری اهمیت پیدا کرده و چین توانسته تولید خود را در قراردادهای بلندمدت تضمین کند.
علاوه بر این، شی جین پینگ، رئیسجمهور چین، تجارت نفت و گاز بین کشورهای خاورمیانه و چین با یوان را به جای دلار آمریکا ترویج داده که موقعیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی این کشور را تقویت میکند. این رویکرد در نشستهای سطح بالا در ژانویه ۲۰۲۲ بین مقامات چین و وزرای خارجه چندین کشور حاشیه خلیج فارس مورد بحث قرار گرفت.
در واقع، کریدور جدید انرژی نه تنها دارای پیامدهای اقتصادی، بلکه دارای پیامدهای ژئوپلیتیکی، تقویت اتحاد استراتژیک و به چالش کشیدن نفوذ آمریکا در خاورمیانه است.
تبدیل ایران به هاب گازی
ایران دومین ذخایر بزرگ گاز در جهان را دارد اما واردات گاز از روسیه پرسشهایی را در مورد دلیل این امر مطرح میکند. از سال ۱۳۵۷، ایران مشمول تحریمهای آمریکا بود که در دوران باراک اوباما، رئیسجمهور سابق، پس از امضای توافق هستهای کاهش یافت اما دونالد ترامپ، از این توافق خارج و تحریمها را بازگرداند و این امر مانعی بزرگ در صادرات انرژی و ورود سرمایهگذاری خارجی شد.
براساس توافق دو کشور، صادرات گاز روسیه به ایران روزانه ۳۰۰ میلیون متر مکعب خواهد بود. البته پیش از این توافق، وزارت نفت ایران در سپتامبر ۲۰۲۲ از امضای قریب الوقوع قرارداد واردات و مبادله گاز بین تهران و مسکو خبر داده بود.
صادرات گاز روسیه به ایران در درجه نخست به نفع مصرفکنندگان است، زیرا افزایش مصرف در فصول سرما و گرمای شدید، تهران را وادار به توقف صادرات و همچنین توقف فعالیت تعدادی از نیروگاههای تولید برق کرد.
البته، روسیه نیز پس از اعمال تحریمهای غرب به دنبال بازارهای جدید است و توانست صادرات نفت و مشتقات آن را به امارات، چین، هند و ترکیه افزایش دهد اما صادرات گاز به آسانی نفت نیست، زیرا به زیرساختهای مشترک نیاز دارد. روسیه در سال ۲۰۲۳ موفق به صادرات ۲۲.۷ میلیارد متر مکعب گاز به چین از طریق پروژه «قدرت سیبری» شد، در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۱ حدود ۸.۲ میلیارد متر مکعب بود. البته، این بدان معنا نیست که صادرات گاز روسیه تحت تأثیر تحریمها قرار نگرفته است، زیرا پس از اعمال آن صادرات گاز این کشور از ۲۴۴ به ۱۴۲ میلیارد متر مکعب در سال ۲۰۲۳ کاهش یافت. صادرات گاز روسیه به اروپا که بیش از ۵۵ درصد، معادل ۱۴۰ میلیارد متر مکعب، آن را تشکیل میداد، در سال ۲۰۲۳ به تنها ۲۷ میلیارد متر مکعب رسید.
از همین رو، روسیه در حال حاضر حدود ۹۵ میلیارد متر مکعب گاز مازاد دارد که در جستجوی بازارهای صادراتی جدید است. این امر فرصتی بینظیر برای ایران ایجاد میکند تا به هاب صادرات گاز تبدیل شود. صادرات گاز روسیه به ایران برای اکثر همسایگان تهران مانند عراق، پاکستان، کویت و عمان نیز یک فرصت است، زیرا آنها از کمبود عرضه گاز رنج میبرند.
باید توجه داشت که زیرساختهای مناسب برای بازصادرات گاز روسیه از ایران در اکثر این کشورها از جمله خطوط لوله و سیستمهای توزیع وجود دارد، یعنی شرایط برای صادرات گاز فراهم است. همچنین، کاهش فواصل حمل و نقل، عبور از تنگه دریای سیاه و کانال سوئز و ورود سریع به اقیانوس هند برای روسیه مفید خواهد بود؛ بنابراین کریدوری که از آذربایجان و روسیه میگذرد برای مسکو سودمند است، زیرا این موضوع در سطح دولتی مورد بحث قرار گرفت و حتی روسنفت نیز از مذاکره برای تامین نفت پالایشگاههای باکو خبر داد.
این همکاری روسیه و ایران با آذربایجان میتواند برای هر سه کشور سودمند باشد. آذربایجان میتواند صادرات نفت خود را با خرید نفت روسیه با قیمتهای پایینتر افزایش دهد و این امر به روسیه اجازه میدهد تا هزینههای حمل و نقل را کاهش دهد. در واقع، پالایشگاههای باکو نفت را از روسیه، ترکمنستان و قزاقستان حمل و از طریق کریدور شمال-جنوب به سایر کشورها منتقل شود اما برای اجرای این پروژه باید حداقل به صورت سه جانبه توافقی انجام شود.
همچنین، ایران باعدم تعادل در توزیع منابع گازی خود مواجه است. بیشترین تولید گاز در جنوب کشور متمرکز بوده، در حالی که مصرف در شمال است. این امر نیاز به زیرساختهای قابل اعتماد برای حمل و نقل گاز بین مناطق دارد که واردات گاز از روسیه میتواند این چالش را رفع کند.
مشکل اصلی در اجرای این پروژه محدودیت زیرساخت بین دو کشور است. زیرساختهای موجود تنها امکان تامین حجم کمی گاز را فراهم و ساخت یک خط لوله اصلی گاز را ضروری میکند. مسیرهای احتمالی خط لوله شامل قراردادن آن در زیر دریای خزر یا استفاده از زیرساختهای موجود در آذربایجان است. با توجه به عملیات مبادله بین روسیه، آذربایجان، ایران و ترکمنستان، گزینه دوم جذاب به نظر میرسد.
در مجموع، انگیزه اصلی اجرای پروژه گازرسانی روسیه به ایران، افزایش تقاضای گاز در کشورهای پیرامون ایران به ویژه هند و پاکستان و همچنین رفععدم تعادل داخلی توزیع گاز در ایران است. این عوامل میتواند به موفقیت بلندمدت پروژه کمک کند.
تاثیر راهبردی
همکاری روسیه و ایران در بخش گاز پتانسیل بسیار بالایی دارد و میتواند به تغییرات اقتصادی و ژئوپلیتیکی چشمگیری در منطقه منجر شود. تفاهمنامه امضا شده افقهای جدیدی را برای هر دو کشور میگشاید اما نیازمند تلاشهای بیشتری برای غلبه بر چالشهای لجستیکی و مذاکره است. اجرای موفقیتآمیز پروژه میتواند ایران را به هاب گاز منطقهای تبدیل، موقعیت روسیه را در بازار بین المللی انرژی تقویت و ثبات و امنیت عرضه گاز را تضمین کند. از سوی دیگر نباید به موضوع واردات گاز روسیه از ایران صرفاً از منظر اقتصادی نگاه کرد، زیرا منافع امنیتی و سیاسی حاصل از این همکاری بسیار مهم است.