
اقتصاد ریلمحور گامی برای عبور از اقتصاد تکمحصولی

اقتصاد معاصر-بهرام بهرامی، کارشناس حملونقل: اقتصاد دریامحور که در ادبیات جهانی به عنوان اقتصاد آبی یا blueeconomy ازآن یاد میشود، در واقع استفاده پایدار از ظرفیتهای منطق و گسترههای آبی اعم از اقیانوسها، دریاها و دریاچهها و جزایر، به منظور رشد اقتصادی، بهبود وضعیت معیشت و ایجاد اشتغال و در نهایت تولید ناخالص ملی تعریف میشود.
اقتصاد دریامحور به عنوان یکی از محورهای اصلی برنامه هفتم پیشرفت کشور مطرح شده و تحقق آن مستلزم ایجاد زیرساختهای مناسب برای آن است؛ در غیر اینصورت بهرهبرداری موثر و مناسبی از آن نمیتوان داشت و فقط در حد یک شعار باقی خواهد ماند و ممکن است تا این فرصت به یک تجربه شکست خورده دیگر، با وجود صرف هزینههای بسیار بالا باقی بماند. این در حالی بوده که شرایط نیز به گونهای است که حکمرانی با همافزایی بحرانها مواجه است و طیف وسیعی از بحرانها و دشواریها دامنگیر آن شدهاند و ساماندهی آنها بسیار سخت و در برخی موارد ناممکن شده است.
امروز عصر درهمریزی مزیتهاست و دیگر نمیتوان گفت مثلا فلان منطقه چون بارندگی خوبی دارد، در آنجا باید کشاورزی کرد یا فلان منطقه چون جاذبههای طبیعی یا گردشگری دارد باید آنجا گردشگری را رواج داد. بنابراین دیگر نمیتوان به عصر توسعه سنتی قطبمحور برگشت، زیرا تحولات سریع فناوری دائما در حال تغیر هستند؛ در حال حاضر مرزهای آبی کشور حدود ۴۰ درصد از مرزهای کشور را تشکیل میدهند که علاوه بر بهره برداری اقتصادی باید به امنیت آنها نیز توجه داشت.
بسیاری از کشورهای جهان سهم عمدهای از تولید ناخالص ملی خود را از دریا تامین میکنند. در این میان ویتنام و چین با بالاترین آمار یعنی ۵۰ درصد در صدر کشورها در این زمینه قرار دارند. ایران نیز حدود ۱۰ درصد از تولید ناخالص ملی را از دریا تامین میکند که با توجه به ظرفیتهای موجود در کشورمان یک درصد را از آن خود کرده که رقم پایینی است؛ به طوری که از نظر ظرفیتهای در اختیار کشورمان از بین ۱۸۴ کشور، در رتبه چهارم قرار دارد و از نظر کسب درآمد در رتبههای پایینتری است.
بنابراین تاکید بر روی اقتصاد دریامحور با وجود مشکلات عدیده در این زمینه گزینه مناسبی به نظر نمیرسد، چهبسا که زمانبر هم بوده و به سرعت نمیتوان به نتیجه مطلوب رسید. حال پرسش این است که دولتمردان در شرایط کنونی باید به کدام گزینه روی آورند؟
به نظر میرسد که بهترین گزینه برای درآمد اقتصادی کشور بدون اتکا به نفت و عبور از اقتصاد تکمحصولی و کاهش تدریجی تاثیر نفت بر بودجه کشور «اقتصاد ریلمحور» باشد. با عنایت به اینکه راهآهن از دیرباز به عنوان شریان حیاتی کشور در زمینه اقتصادی مطرح و از بستر مناسب و گستردهای برای بهرهبرداری لازم برخوردار است، میتوان بهرهبرداری مفیدی را از آن با توجه به مزایای ذاتی آن از جمله ایمنی بالا، مصرف پایین انرژی، سازگاری با محیط زیست وهمچنین گستردگی شبکه در کشور و اتصال آن به دیگر کشورها و وجود زیرساختهای لازم از قبیل ایستگاهها و پایانههای لجستیکی مرزی به خصوص در زمینه «ترانزیت» داشت، به ویژه که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به کررات و از سالهای گذشته تاکنون به اقتصاد ریلمحور اشاره و به مسؤولان امر جهت استفاده حداکثری از این مزیت سفارش کردهاند به طوری که در یکی از سخنرانیها تاکید بر چهار راه ترانزیتی بودن کشور و نقشآفرینی حملونقل ریلی در این مورد داشتهاند.
چنانچه مسؤولان و برنامهنویسان و به ویژه دولت چهاردهم، توجه وافر به جایگاه و نقش حملونقل ریلی در اقتصاد کشور داشته باشند، بسیاری از مشکلات مرتفع خواهد شد. اگرچه برنامهریزی بر روی شاخههای دیگر اقتصادی، مکمل اقتصاد ریلمحور خواهد بود و ضروری به نظر میرسد ولی به جهت آماده نبودن بستر و زیرساختهای آنها زمانبر و در کوتاهمدت به ثمر نخواهد نشست، کما اینکه مشابه چنین کارهایی در سالهای گذشته نیز صورت گرفت ولی یا نیمهتمام رها شد یا بعد از تکمیل آن به دلایل مختلف مورد بهرهبرداری قرار نگرفت و هزینه گزافی به هدر رفت که اقتصاد دریامحور نیز ممکن است از این نوع موارد باشد.
در نتیجه پیشنهاد میشود مسوولان امر نگاه خود را بر روی مزیتهای بالفعل کشور از جمله «اقتصاد ریلمحور» معطوف داشته و از آن حداکثر استفاده را بکند زیرا مزیتهای بالقوه و نسبی میسر نمیشود مگر با بازنگری و داشتن دغدغه ذهنی برای پیشرفت کشور.