محمدامین گزار، پژوهشگر اقتصادی

نحوه نفوذ اقتصادی اسرائیل از طریق بهائیان در ایران چگونه بود؟

رژیم پهلوی در راستای روابط پنهان و آشکار خود با اسرائیل، زمینه نفوذ اقتصادی صهیونیست‌ها را در مهم‌ترین بخش‌های اقتصادی ایران فراهم کرد. از پروژه‌های عمرانی و ساخت‌وساز گرفته تا بخش کشاورزی، شرکت‌های اسرائیلی و عوامل وابسته به آن‌ها توانستند قراردادهای کلانی را از حکومت پهلوی دریافت کنند.
نحوه نفوذ اقتصادی اسرائیل از طریق بهائیان در ایران چگونه بود؟
کد خبر:۱۵۷۲۱

اقتصاد معاصر-محمدامین گزار، پژوهشگر اقتصادی: برای شروع بحث بهتر است به عوامل موثر بر حمایت رژیم پهلوی در به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل اشاره کنیم. این عوامل عبارت هستند از اختلافات و چالش‌های ایران با ناسیونالیسم عربی، حول جنبش جمال عبدالناصر در مصر. همچنین ترس رژیم پهلوی از رویارویی با آمریکا و بریتانیا به دلیل حمایت آنها از اسرائیل، تلاش محمدرضا شاه برای استفاده از فرصت ارتباط با سرمایه‌داران یهودی به دلیل نفوذ آنها بر سیاستمداران آمریکایی و فساد مالی دولت مردان پهلوی به ویژه ساعد مراغه‌ای، نخست وزیر وقت. 

پاسخ به این سوال که چگونه صهیونیست‌ها بر مهم‌ترین مراکز امنیتی و اقتصادی کشور نفوذه کرده و مسلط شدند که بدون شناسایی کانون‌ها، محافل و عناصر وابسته به آنها و چگونگی کارکرد هر یک از آنها میسر نیست. در واقع برای آنکه گستره سیطره اسرائیل بر اقتصاد ایران را بسنیجم و شیوه‌های نفوذ آن را دریابیم، ناگزیریم تا موشکافانه نهادهای تحت نفوذ رژیم صهیونیستی را بررسی کنیم. از همین‌رو در این مطلب ابتدا به بررسی مهم‌ترین نهادها و سازمان‌های تحت نفوذ اسرائیل پرداخته و سپس عناصر وابسته را تحلیل خواهیم کرد. 

تشکیلات عریض و طویل بهائیت به عنوان یک فرقه دست‌پرورده استعمار، یکی از مهم‌ترین حلقه‌هایی بود که ایران عصر پهلوی را به کانون قدرت صهیونیسم پیوند زده و متصل می‌کرد. بررسی قدرت و نفوذ اقتصادی بهائیت در اقتصاد ایران در دوره پهلوی، شیوه‌های نفوذ اسرائیل در ایران را روشن می‌سازد. 

در یک نگاه کلی، اعضای سازمان بهاییت را می‌توان به دو گروه الیگارک‌ها و توده بهایی تقسیم کرد. الیگارک‌ها اعضای درجه اولی هستند که از قدرت سیاسی، تشکیلاتی و اقتصادی خوبی برخوردار هستند. روشن است که هر دو گروه را هم می‌توان به طیف‌های جزئی‌تری طبقه بندی کرد. به عنوان مثال در الیگارک‌ها همه در یک سطح نیستند و در آنها نیز طبقات جزئی وجود دارد. گروهی مانند حبیب ثابت پاسال که از قدرت تشکیلاتی و اقتصادی بسیار بالایی برخوردارند، در زمره الیگارک‌های عالی محسوب می‌شوند و در بالاترین سطح قرار دارند. در مجموع بهائیان یهودی‌تبار یا جزو خاندان نوری و افنان و متعلق به نسل‌های اولیه بهایی، از موقعیت ویژه و ممتازی در سازمان بهائیت برخوردارند و عموما هم دارای قدرت اقتصادی بسیار بالایی هستند. اهمیت این نفوذ به حدی است که آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انفلاب اذعان می‌کند، بخش مهمی از الگیارشی دوران پهلوی را الیگارک‌های یهودی-بهایی تشکیل می‌دادند! در ادامه مواردی از نفوذ و فعالیت‌های اقتصادی خاندان سیاح به عنوان یکی از مهم ترین عناصر بهائی وابسته و مرتبط با اسرائیل پرده بر خواهیم داشت. 

خاندان سیاح؛ از شرکت سهامی اسکان ایران تا شرکت اراضی جهان آباد قزوین 

خاندان سیاح از یهودیان قزوین بودند؛ از جمله یهودیانی که گفته می‌شد، بهایی شده‌اند. ناصر سیاح، شخص اصلی این خاندان، از سرمایه داران دوران پهلوی دوم بود. وی که مدیرعامل و سهامدار شرکت خانه‌سازی اسکان بود، از طریق فعالیت‌های اقتصادی گوناگون و همچنین دلالی قراردادهای حکومت پهلوی به یکی از سرمایه‌داران صاحب نفوذ آن دوران تبدیل شده بود. سیاح از سهامداران بانک ایران و عرب، بانک ایرانیان، بانک کار، توسعه صنعتی و معدنی و کارخانه ایرانیت بود. در واقع سیستم بانکداری وقت کشور گوش به فرمان سیاح و خواسته‌های وی بود. او در شهرهایی چون تهران، کرج، قزوین و رامسر دارای املاک، باغ‌ها و زمین‌های فراوانی بود. سیاح همچنین سهامدار شرکت چینی بهداشتی و شرکت سهامی ترانکو اکسپرس به عنوان فعال در سرویس حمل‌ونقل زمینی و دریایی بین‌المللی بود. گزارش‌ها حاکی از آن است که سیاح در حوزه‌های مختلفی از جمله قاچاق عتیقه نیز فعالیت داشت. مهم‌ترین بخش فعالیت‌های وی مربوط به شرکت سهامی اسکان ایران، پروژه دشت قزوین و دلالی قراردادهایی بود که با شرکت‌های اسرائیلی منعقد می‌کرد.

ناصر سیاح دلال قراردادهای اسرائیلی‌ها با ایران با پورسانت‌های قابل توجه در هر قرارداد بود. میزان مبلغ ۲ میلیون دلار فقط یک مورد از رشوه‌هایی بود که شرکت بین‌المللی-اسرائیلی سولل بونه برای تحمیل قراردادهای ننگین با پهلوی به ناصر سیاح پرداخت می‌کرد. 

پس از انقلاب اسلامی، ناصر سیاح در اسفندماه ۱۳۵۷به همراه خانواده خود از ایران گریخت. وی قبل از خروج از کشور، به فرزند خود وکالت تام می‌دهد تا اموال و دارایی‌های ثبت شده به نام وی را بفروشد و به خارج از ایران منتقل سازد. این انتقال‌ها به صورت خرد صورت می‌گرفت و فقط در یک فقره از آن مبلغ هزار دلار بابت قسمتی از دستمزد تهیه نقشه و مسائلی از این دست به حسابی در اسرائیل ارسال می‌گردد. اسناد موجود پیرامون نحوه خروج سیاح از کشور روشن می‌سازند که ناصر سیاح با نامه یکی از پزشکان کمیته امداد، موفق به خروج از کشور می‌شود.

وی در نامه‌ای از طرف کمیته امداد امام خمینی به ریاست اداره گذرنامه نوشت: «خواهشمند است دستور فرمایید برای بیمار اورژانس آقای ناصر سیاح، هر چه زودتر گذرنامه صادر شود. بیمار فوق باید هر چه زودتر به خارج از کشور برای معالجه عزیمت نماید.» 

در ادامه رد پای خاندان سیاح را در دو مورد شرکت سهامی اسکان ایران و شرکت اراضی جهان آباد قزوین به دلیل اهمیت بالای این دو موضوع، به طور ویژه‌ای دنبال می‌کنیم. 

شرکت سهامی اسکان ایران، بخشی از برنامه نفوذ اسرائیل در گردشگری و مسکن ایران 

شرکت سهامی خاص اسکان ایران در بهمن به ثبت رسید و دفتر مرکزی آن در خیابان حافظ بود. نام قبلی آن، شرکت سهامی خاص خانه‌سازی استان تهران بود که در ۱۴ بهمن ۱۳۵۱ برابر تصمیم مجامع عمومی و عادی شرکت تغییر نام یافت. این شرکت با بنیاد پهلوی در ارتباط بود و از شرکت‌های وابسته به آن به شمار می‌آمد. در تاسیس شرکت، ناصر سیاح که مدتی بعد مدیر عامل آن شد، نقش مهمی داشت.

وی با شریف امامی، نایب‌التولیه بنیاد پهلوی و دکتر ضیایی که از سهامداران شرکت اسکان بودند، روابط خوبی داشت. شریف امامی و ضیایی با اعمال نفوذ، از بانک ملی ایران برای شرکت اسکان، اعتبارات فوق‌العاده زیادی گرفتند و اجناس و لوازم مورد نیاز شرکت را بدون پرداخت عوارض گمرکی وارد کشور می‌کردند. مداخله فساد انگیز دستگاه پهلوی برای ایجاد حصاری برای فعالیت اقتصادی امن عناصر وابسته به اسرائیل در ایران در اینجا خودش را نشان می‌دهد! به علاوه برای تهیه سیمان، کمک‌های موثری از طریق بنیاد پهلوی به شرکت اسکان صورت می‌گیرد. آنها همچنین سه شرکت شهرک‌سازی سرشار، شرکت خانه‌سازی شمال و شرکت سهامی مونتکس ایران را نیز تاسیس کردند و بنیاد پهلوی را در آن سهیم ساختند. شرکت خانه‌سازی شمال با سرمایه یک میلیارد ریال و با مشارکت بنیاد پهلوی و بانک رهنی ایران پا می‌گیرد! کار شرکت سرشار شهرک‌سازی در اراضی قریه عبدالله خان در جاده تهران–کرج بود. همچنین حوزه فعالیت شرکت سهامی مونتکس ایران هم پیمانکاری در امور طرح‌ریزی، طراحی، ساختمان‌سازی و تجهیزات و وسایل ساختمان، به خصوص بناهای چند طبقه و اسکلت‌های فلزی بود.

اسناد نشان می‌دهد هدف از این اقدامات، اول، مردمی‌زدایی فعالیت‌های ساخت‌وساز مسکن در تهران و سایر شهرستان‌ها و دوم ساخت شهری و روستایی ایران مطابق با ایده‌های اسرائیلی بود. ساخت‌وسازها و معماری مدرن و ساختمان‌های تجملاتی و گران‌قیمت در تهران از این مقطع تاریخی شروع می‌شود.   

ناصر سیاح همچنین با شرکت اسرائیلی سولل بونه به عنوان یکی از غول‌های ساختمان‌سازی دنیا رابطه داشت که همه این روابط در نهایت منجر به تشکیل شرکت ساختمان مرکزی شرکت اسکان گشت. با توافقات صورت گرفته، الیسون مردخای یهودی، رئیس کل شرکت سولل بونه، زمینی را واقع در تقاطع خیابان دکتر مصدق و میرداماد، از مهندس محمدصادق مکاره چیان به اضافه پروانه ساختمانی و سایر متعلقات آن خرید و بعد با کمک بنیاد پهلوی ساختمان مرکزی شرکت اسکان ایران را تشکیل داد.

بنیاد پهلوی با پیمانکاری شرکت اسکان ایران، قراردادهایی درباره احداث برج سوم هتل هیلتون (هتل استقلال کنونی در تهران تحت نظر بنیاد مستضعفان) و هتل ونک (مجتمع مسکونی، ادارای و تجاری نوبنیاد ونک کنونی در تهران تحت نظر بنیاد مستضعفان) با شرکت اسرائیلی سولل بونه منعقد کرد. هدف از احداث این هتل‌ها، ایجاد فضایی امن برای برگزاری جلسات سری مقامات اسرائیل و عناصر وابسته به آنها در ایران بود. همچنین یکی از پروژه‌های کلیدی اسرائیل در ایران، ایجاد قرابت فرهنگی میان دو کشور بود. اسناد روشن می‌سازد که مقامات اسرائیل، بهترین راه برای نفوذ فرهنگی در ایران را توسعه پر سرعت گردشگری در ایران می‌دانستند. چراکه از این طریق می‌توانستند به بهانه ایجاد فضایی برای جذب گردشگران آمریکایی و اروپایی و اسرائیلی، ضمن اشاعه فحشا و فساد، نفوذ فرهنگی نمایند. بعد از وقوع انقلاب اسلامی ادامه عملیات ساختمانی توسط شرکت مذکور متوقف شد و دولت ایران بیش از ۱۸ میلیون دلار از شرکت مذکور طلبکار بود. همچنین برج‌های ای، بی و سی میدان ونک نیز توسط شرکت اسکان ساخته شد که به نزدیکان و خاندان افرادی چون قطبی، دیبا، شریف امامی و القانیان فروخته شد. این موضوع نیز بخشی از پروژه انحصاری کردن مالکیت املاک و زمین برای خاندان پهلوی و عناصر وابسته به آن‌ها بود. 

پروژه دشت قزوین، بخشی از برنامه نفوذ اسرائیل بر کشاورزی ایران 

بعد از اصلاحات ارضی سال‌های ابتدایی دهه چهل، شرکت‌های بزرگ کشاورزی وابسته به سرمایه‌داران صهیونیستی تلاش کردند با حضور در دشت‌ها و بخش‌های مرغوب مناسب کشاورزی ایران بر منابع خاکی و آبی کشور تسلط پیدا کنند. پروژه‌های کشاورزی در دشت قزوین، مغان و گنبد نمونه‌های قابل تاملی از این موارد است. بخش مهمی از پروژه دشت قزوین که توسط دولت اسرائیل در دوران پهلوی در حال اجرا بود در دست ناصر سیاح قرار داشت. در واقع اسرائیلی‌ها همیشه سعی می‌کردند تا بدون مداخله مستقیم و با استفاده عناصر وابسته و پوششی خود، پروژه‌های مد نظرشان را پیش ببرند. در واقع اراضی جهان آباد قزوین به مساحت ۱۷۰۰ هکتار که در اختیار نیروهای اسرائیلی قرار داشت، به ناصر سیاح و شرکت مهندسان مشاور اسرائیلی داده شد. ناصر سیاح که با شل ممدوخ، رئیس شرکت سولل بونه در حیفا در ارتباط بود به نمایندگی از طرف شرکای ایرانی چنین می‌نویسد: «پیرو مذاکرات قبلی در تهران در مورد استفاده از زمین‌های کشاورزی دشت قزوین، یک- طرح مذکور فقط به کشاورزی محدود نمی‌شود، بلکه فعالیت در همه زمینه‌های تاسیساتی و ساختمانی حتی هیدرولیک را شامل می‌شود. دو- طرح در یک زمین ۱۷۰۰ هکتاری با حفر چاه‌های عمیق انجام خواهد شد. قیمت طرح اعم از زمین و غیره حداقل ۱۴۰ میلیون تومان خواهد بود که شرکت اسرائیلی ۲۵ درصد معادل ۲۸ میلیون تومان به طرف دیگر بابت علی‌الحساب قیمت زمینی می‌پردازد.» 

در خرداد ۱۳۵۴ طرح «توسعه اراضی جهان آباد» با مشارکت شرکت‌های دانمارکی و همچنین بانک توسعه کشاورزی ایران مورد بررسی قرار می‌گیرد که شرکت‌های خصوصی دانمارک به خصوص شرکت اطلس در آن حضور ویژه‌ای داشتند. گزارش کارشناسی بانک کشاورزی درباره اراضی جهان آباد و شرکت‌های دانمارکی در خرداد ۱۳۵۴ توسط بهرام مهراد به این شرح است: «اراضی جهان آباد به مساحت تقریبی ۱۸۰۰ هکتار در ۱۵۰ کیلومتری غرب تهران و ۶ کیلومتری جنوب شهر قزوین و در مجاورت شهر صنعتی البرز، قسمتی از دشت قزوین را تشکیل می‌دهد. قسمت‌هایی از این اراضی در حال حاضر به کشت آبی و متناوب غلات و صیفی جات توسط مالکان آن مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. در حال حاضر با توجه به وضع طبیعی مناسب و امکانات بازار و سرمایه گذاری زیربنایی سنگین که در منطقه انجام گرفته، بهره‌برداری از این اراضی می‌تواند به میزان قابل ملاحظه‌ای افزایش یابد و از این طریق ضمن تامین سودآوری قابل توجهی برای مالکان آن در ازدیاد تولیدات کشاورزی منطقه سهم موثری داشته باشد. وضع طبیعی اراضی به موجب مطالعات انجام شده توسط سازمان عمران قزوین و مهندسان مشاور برای تولیدات کشاورزی آبی بسیار مناسب است. 

در این گزارش آمده که امکانات توسعه اراضی در سال ۱۳۵۱ توسط شرکت مهندسان مشاور اسرائیلی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و نتیجه آن در دو گزارش در فروردین ۱۳۵۲ و دی ماه ۱۳۵۳ عرضه گردیده است. در گزارش اول ضمن تشریح وضع اراضی از نظر طبیعی (آب، آب و هوا و خاک) امکان کشت فشرده و آبی محصولات زراعی (یونجه، غلات، چغندر قند، ذرت خوشه‌ای و سبزیجات)، ایجاد باغات سیب و تولید کشتار و عرضه بوقلمون و پرواربندی گوسفند مورد مطالعه قرار گرفته است اما نتیجه‌گیری لازم و توصیه سودآورترین و اقتصادی‌ترین نحوه استفاده از اراضی به عمل نیامده و فعالیت‌های مطالعه شده با دیگر فعالیت‌های ممکن مقایسه نگردیده است. در گزارشی که بعد از انقلاب از سوی دادگاه انقلاب تهیه شده، آمده که روستای ناصرآباد قزوین که بهائیان در آن بودند در سال ۱۳۵۷ و با آغاز اعتراضات گسترده و قابل توجه انقلابیون ظاهرا از سوی سیاح واگذار شده و بهائیان تغییر مکان داده‌اند. 

ارسال نظرات