۱۰:۱۸ ۱۴۰۴/۰۲/۰۵
اقتصاد معاصر بررسی می‌کند

ضرورت تحول در سیاست‌گذاری‌های زراعی ایران

در حالی که بحران تغییرات اقلیمی روز به روز گسترده‌تر می‌شود و کشورهای مختلف جهان را به بازنگری در سیاست‌های کشاورزی و منابع طبیعی واداشته، ایران نیز با اقلیم تاریخی خشک و چالش‌های ساختاری در مدیریت منابع آب، در مسیر سختی برای حفظ امنیت غذایی قرار گرفته است.
ضرورت تحول در سیاست‌گذاری‌های زراعی ایران
کد خبر:۲۰۹۷۸

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ تغییرات اقلیمی، پدیده‌ای جهانی است که مرز نمی‌شناسد و یکی از اصلی‌ترین چالش‌های قرن حاضر برای تامین امنیت غذایی ملت‌ها به شمار می‌رود. به عنوان مثال برزیل، به ‌عنوان یکی از قطب‌های تولید سویا و شکر در جهان، در سال‌های اخیر شاهد افت چشمگیر بارندگی و کاهش شدید سطح آب رودخانه‌های حیاتی مانند آمازون بوده است. نتیجه مستقیم این تغییرات، کاهش بهره‌وری مزارع و تهدید امنیت غذایی جهانی است. 

در روسیه، کشوری با اقلیم سرد، خشکسالی‌های غیرمنتظره در مناطق جنوبی باعث شده تولید غلات در برخی استان‌ها تا ۳۰ درصد افت کند. اسپانیا نیز با کاهش ذخایر آبی در مناطق اندلس و والنسیا، شاهد تغییرات گسترده در تقویم کاشت محصولات استراتژیک خود بوده و حتی استرالیا که سال‌ها با خشکسالی مزمن دست‌وپنجه نرم کرده، اکنون مجبور به بازطراحی کامل نظام توزیع آب شده است.

در همه این کشورها، گرمایش جهانی و افزایش غلظت گازهای گلخانه‌ای عامل اصلی اختلال در نظم اقلیم معرفی شده‌اند. با اینکه کشاورزی سهم نسبتا محدودی در انتشار گازهای گلخانه‌ای دارد اما آثار تغییر اقلیم را به شکلی مستقیم و فوری تجربه می‌کند.

مساله‌ای که گریبان کشاورزی ایران را هم گرفته است

ایران نیز به عنوان کشوری با اقلیم خشک و نیمه‌خشک از دیرباز با مساله محدودیت منابع آبی دست‌وپنجه نرم کرده و امروز با شدت ‌گرفتن بحران‌های اقلیمی، زنگ هشدار برای آینده کشاورزی و امنیت غذایی کشور به صدا درآمده؛ به طوری که مسؤولان ذی‌ربط را ملزم به بازطراحی برخی سیاست‌ها در این بخش می‌کند.

اقلیم تاریخی ایران و خطای راهبردی در مدیریت آب

گرمایش زمین و کاهش بارندگی‌ها موجب شده تا نه فقط مناطق گرمسیری، بلکه حتی کشورهایی با اقلیم سرد مانند روسیه نیز تحت تاثیر خشکسالی قرار گیرند. با این حال، آنچه وضعیت ایران را حادتر می‌کند، پیشینه اقلیمی خاص این سرزمین است؛ سرزمینی که نیاکانش با ابداع فناوری قنات، قرن‌ها پیش راهی برای استفاده بهینه از منابع محدود آبی یافته بودند اما در دهه‌های گذشته، سیاست‌های اشتباه، از جمله استخراج بی‌رویه آب‌های زیرزمینی و آوردن آن به سطح زمین در مدیریت منابع آب منجر به افزایش تبخیر و تشدید خشکسالی شده است.

کشاورزی و تغییرات اقلیمی؛ یک چرخه معیوب جهانی

در تحلیل چرخه تغییرات اقلیمی، نقش فعالیت‌های انسانی به ویژه انتشار گازهای گلخانه‌ای غیرقابل انکار است. در حالی که بخش کشاورزی در رده چهارم تولید گازهای گلخانه‌ای در جهان قرار دارد، تغییر کاربری اراضی جنگلی به عنوان یکی از فعالیت‌های پرمخاطره کشاورزی، سهم عمده‌ای در این زمینه دارد. 

این مساله نشان می‌دهد که یک چرخه معیوب در حال شکل‌گیری است؛ چرخه‌ای که در آن، جنگل‌ها از بین می‌روند، زمین گرم‌تر می‌شود، بارندگی‌ها کاهش می‌یابد و مجددا منابع طبیعی تضعیف می‌شوند.

عبور از انکار تا سازگاری؛ راهی طولانی اما ضروری

در مواجهه با این شرایط، بسیاری از کشورها به جای مهار بحران، رویکرد «کاهش آثار» را در پیش گرفته‌اند؛ رویکردی که با وجود تاخیر در نتیجه‌دهی اما تنها مسیر واقع‌بینانه برای سازگاری با اقلیم جدید محسوب می‌شود. ایران نیز چاره‌ای جز پیوستن به این مسیر، به ویژه از طریق اصلاح الگوهای کشت و توسعه کشاورزی هوشمند ندارد.

الگوی کشت سنتی دیگر پاسخگو نیست

بررسی وضعیت کشاورزی ایران نشان می‌دهد که تغییر الگوی کشت یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است. طرح «جهش تولید در دیمزارها» که طی سال‌های اخیر در کشور اجرا شده، تلاشی در راستای افزایش عملکرد در مناطق دیم است. از حدود ۶ میلیون هکتار اراضی زیر کشت گندم در ایران، ۴ میلیون هکتار به صورت دیم کشت می‌شود و فقط ۲ میلیون هکتار آن آبی است. 

در حالی که عملکرد گندم آبی تا ۳ الی ۴ تن در هر هکتار می‌رسد، بهره‌وری در زمین‌های دیم حدود یک تن است. با این وجود، برخی کشاورزان پیش‌رو توانسته‌اند عملکرد گندم آبی را تا ۱۰ الی ۱۲ تن در هر هکتار افزایش دهند؛ آماری که نشان می‌دهد با مدیریت بهینه منابع آب و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین، ظرفیت قابل توجهی برای افزایش بهره‌وری وجود دارد.

سرمایه‌گذاری فراموش‌شده؛ حلقه مفقوده امنیت غذایی

با وجود این قابلیت‌ها، کشاورزی ایران با یک مانع اساسی دیگر به نام کمبود مزمن سرمایه‌گذاری مواجه است. آمار بانک مرکزی از سال ۱۳۳۸ تاکنون نشان می‌دهد که سهم سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی از کل سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی کشور همواره کمتر از ۵ درصد بوده است، در حالی که بخش خدمات بیش از ۳۰ درصد و صنعت حدود ۲۱ درصد سهم داشته‌اند. 

این کم‌توجهی تاریخی به کشاورزی، امروز بهای سنگینی برای کشور به همراه دارد. سرمایه‌گذاری در این بخش زمان‌بر است و آثار آن به سرعت قابل مشاهده نیست اما در بلندمدت زیربنای تاب‌آوری غذایی کشور را شکل می‌دهد.

برنامه هفتم؛ فرصتی برای تغییر نگاه

در برنامه هفتم، رشد ۵.۵ درصدی ارزش افزوده کشاورزی پیش‌بینی شده اما تحقق این رشد مشروط به ارتقا بهره‌وری از طریق فناوری و دانش است. این به معنای آن است که سهم سرمایه‌گذاری در کشاورزی باید به دست‌کم ۸ تا ۱۰ درصد از کل سرمایه‌گذاری‌های کشور برسد تا بتواند اهداف ترسیم ‌شده را پوشش دهد.

در مجموع گفتنی است که مسیر آینده کشاورزی ایران از جاده‌ای باریک و پرفراز و نشیب می‌گذرد؛ جاده‌ای که در آن فقط با اصلاح سیاست‌های آبی، سرمایه‌گذاری پایدار، تغییر الگوی کشت و تکیه بر دانش و فناوری، می‌توان امید به تامین امنیت غذایی در دهه‌های پیش رو را داشت. 

ارسال نظرات