
هوش مصنوعی بازیگری موثر در امنیت بینالملل و نبردهای نوین

اقتصاد معاصر-محمدباقر شیرمهنجی، سیاستپژوه اقتصادی: انقلاب هوش مصنوعی (AI) که در حال دگرگونسازی همه جوانب حیات بشر از اقتصاد و بهداشت تا ارتباطات است، اکنون با سرعتی سرسامآور در حال تغییر ماهیت بنیادین جنگ و منازعات است. ما در آستانه عصری جدید قرار گرفتهایم که در آن برتری نظامی نه فقط با تعداد تانکها، هواپیماها و سربازان، بلکه با کیفیت الگوریتمها، قدرت پردازش دادهها و میزان خودمختاری سیستمهای تسلیحاتی تعریف میشود.
این پارادایم نوین که از آن با عناوینی چون «جنگ الگوریتمی» یا «جنگ هوشمند» یاد میشود، یک مسابقه تسلیحاتی جهانی را کلید زده که بازیگران اصلی آن ایالات متحده، چین و روسیه هستند. این قدرتها میلیاردها دلار برای دستیابی به برتری در هوش مصنوعی نظامی سرمایهگذاری میکنند، زیرا به درستی دریافتهاند که رهبر آینده این حوزه، تعیینکننده قواعد نوین امنیت بینالملل خواهد بود.
در این چشمانداز پرتلاطم و به سرعت در حال تحول، برای کشوری چون جمهوری اسلامی ایران با موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فرد و چالشهای امنیتی متعدد، حرکت به سمت هوش مصنوعی نظامی صرفا یک گزینه برای نوسازی یا یک انتخاب فناورانه نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک انکارناپذیر برای حفظ امنیت ملی، بازدارندگی در برابر تهدیدات و تثبیت نفوذ منطقهای در جهانی است که به طور فزایندهای توسط منطق هوش مصنوعی اداره میشود. غفلت از این عرصه، ریسک ایجاد یک شکاف فناورانه عمیق و جبرانناپذیر را به همراه دارد که میتواند توازن قوای منطقهای و توان بازدارندگی کشور را به شکلی بنیادین تضعیف کند.
چشمانداز جهانی هوش مصنوعی نظامی
انقلاب هوش مصنوعی در حال بازتعریف سه مفهوم کلیدی سرعت، مقیاس و شناخت در جنگ است. تصمیمگیریها که زمانی به ساعتها و روزهای زیادی نیاز داشت، اکنون در چند ثانیه یا حتی میکروثانیه انجام میشود. حجم اطلاعاتی که باید تحلیل شود از توان تحلیلگران انسانی فراتر رفته و میدان نبرد مملو از حسگرهایی است که نیازمند تحلیل آنی هستند. هوش مصنوعی به عنوان یک توانمندساز کلیدی، در حال نفوذ به همه سطوح عملیاتی نظامی است که در ادامه به چند سطح آن اشاره میشود.
اطلاعات، نظارت و شناسایی: این حوزه شاید اولین و ملموسترین قلمرو نفوذ AI باشد. الگوریتمهای یادگیری ماشین میتوانند حجم عظیمی از دادههای دریافتی از ماهوارهها، پهپادها، شنود الکترونیکی و منابع آشکار را به صورت آنی پردازش کنند. این سیستمها قادرند الگوهای پنهان، اهداف متحرک و فعالیتهای مشکوک را با دقتی فراتر از توانایی انسان شناسایی کنند. پروژه Maven وزارت دفاع آمریکا که از هوش مصنوعی برای تحلیل تصاویر ویدئویی پهپادها جهت شناسایی اهداف داعش استفاده میکرد، نمونهای برجسته از این کاربرد است. این فناوری زمان چرخه «داده تا تصمیم» را به شدت کوتاه کرده و آگاهی موقعیتی فرماندهان را به سطح بیسابقهای ارتقا میدهد.
سیستمهای خودمختار: هوش مصنوعی قلب تپنده وسایل نقلیه بدون سرنشین (پهپادها، خودروهای زمینی و شناورهای زیرسطحی) است. سطح خودمختاری این سیستمها در یک طیف قرار میگیرد؛ از سیستمهای «انسان در چرخه» که در آن انسان تصمیم نهایی برای اقدام را میگیرد تا سیستمهای «انسان بر چرخه» که در آن سیستم به صورت خودکار عمل میکند، مگر اینکه انسان مداخله کند و در نهایت سلاحهای خودمختار مرگبار (LAWS)، قادر به جستجو، شناسایی، هدفگیری و انهدام اهداف بدون دخالت مستقیم انسان هستند. توسعه پهپادهای انتحاری و به ویژه فناوری «حمله انبوه» که در آن صدها یا هزاران پهپاد ارزانقیمت به صورت هماهنگ و هوشمند به یک هدف یورش میبرند، نمونهای از قدرت تحولآفرین سیستمهای خودمختار است.
فرماندهی و کنترل: سیستمهای فرماندهی و کنترل سنتی، سلسله مراتبی و کُند هستند. هوش مصنوعی با ایجاد یک «ابر رزمی» یا «اینترنت اشیاء نظامی»، این فرآیند را متحول میکند. در این شبکه، هر سرباز، هر حسگر و هر پلتفرم نظامی به یکدیگر متصل بوده و دادهها را به اشتراک میگذارند. الگوریتمهای هوش مصنوعی بهترین مسیرهای لجستیکی، تخصیص بهینه منابع، ارزیابی تهدیدات و پیشنهاد موثرترین گزینههای عملیاتی را به فرماندهان ارائه میدهند. این امر به ارتشها اجازه میدهد تا با سرعتی بسیار بالاتر و با هماهنگی بیشتری عمل کنند.
جنگ سایبری و عملیات اطلاعاتی: هوش مصنوعی یک شمشیر دو لبه در این حوزه است. در حوزه تهاجمی، میتوان از آن برای طراحی بدافزارهای پیچیدهای که قادر به یادگیری و انطباق با محیط شبکه هدف هستند، استفاده کرد. همچنین AI میتواند برای تولید و انتشار هدفمند اطلاعات نادرست (دیپفیک، رباتهای شبکههای اجتماعی) در مقیاسی وسیع به کار گرفته شود. در حوزه تدافعی، الگوریتمها میتوانند به صورت ۲۴ ساعته شبکهها را برای شناسایی نفوذهای غیرعادی رصد کرده و حملات سایبری را در مراحل اولیه خنثی کنند.
لجستیک و نگهداری: ستون فقرات هر نیروی نظامی، لجستیک آن است. هوش مصنوعی با استفاده از «نگهداری پیشبینانه»، میتواند زمان احتمالی خرابی قطعات یک جنگنده یا یک تانک را پیش از وقوع پیشبینی کند و هزینههای نگهداری را کاهش داده و ضریب آمادگی تجهیزات را افزایش دهد. همچنین بهینهسازی زنجیرههای تامین و مدیریت هوشمند انبارها از دیگر کاربردهای حیاتی AI در این بخش است.
ضرورت راهبردی برای ایران
برای ایران که دهههاست راهبرد دفاعی خود را بر مبنای جنگ نامتقارن و بازدارندگی در برابر دشمنان قدرتمندتر بنا نهاده، هوش مصنوعی یک فرصت تاریخی و در عین حال یک تهدید وجودی است. این فناوری میتواند ابزارهای نامتقارن ایران را به سطحی جدید از اثربخشی ارتقا دهد.
تقویت دکترین نامتقارن
انبوه پهپادهای هوشمند (Swarming Drones): ایران یکی از قدرتهای پهپادی منطقه و جهان محسوب میشود. تجهیز این پهپادها به هوش مصنوعی برای حملات انبوه و هماهنگ، میتواند گرانقیمتترین و پیشرفتهترین سامانههای پدافند هوایی دشمن (مانند پاتریوت یا گنبد آهنین) را اشباع و فلج کند. یک حمله با صدها پهپاد انتحاری ارزانقیمت که به صورت هوشمند با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و بهترین مسیر حمله را پیدا میکنند، یک کابوس دفاعی برای هر نیروی نظامی است. این راهبرد، امتداد منطقی دکترین «جنگ انبوه» در عصر دیجیتال است.
جنگ سایبری و الکترونیک پیشرفته: ایران دارای توانمندیهای قابل توجهی در حوزه سایبری است. هوش مصنوعی میتواند این قابلیت را تقویت کند و امکان اجرای حملات پیچیدهتر، پنهانتر و مخربتر را فراهم آورد. همچنین در جنگ الکترونیک، الگوریتمهای هوش مصنوعی میتوانند به صورت آنی فرکانسهای راداری و ارتباطی دشمن را تحلیل کرده و پارازیتهای هوشمندی را برای اختلال در شبکههای فرماندهی و کنترل آنها ارسال کنند.
تقویت راهبرد ممانعت از دسترسی/منطقهبندی: امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز برای ایران حیاتی است. هوش مصنوعی میتواند دقت و کارایی موشکهای بالستیک و کروز ضدکشتی را به شکل چشمگیری افزایش دهد. موشکهایی که با کمک AI قادر به تشخیص و تفکیک ناوهای هواپیمابر از سایر شناورها هستند و میتوانند به صورت هوشمند از سد دفاعی آنها عبور کنند، یک ابزار بازدارندگی بسیار قدرتمند محسوب میشوند. مینهای دریایی هوشمند که قادر به کمین کردن و حمله به اهداف باارزش خاص هستند نیز بخشی از این پازل استراتژیک خواهند بود.
مقابله با تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای
حفظ توازن در برابر آمریکا و اسرائیل: این دو بازیگر، پیشتازان جهانی در حوزه هوش مصنوعی نظامی هستند و در حال حاضر نیز از این فناوری در عملیاتهای خود در خاورمیانه بهره میبرند. ایجاد یک شکاف عمیق در این حوزه، به معنای از دست رفتن توان بازدارندگی موثر ایران خواهد بود. اگر دشمن قادر باشد با سرعتی هزاران برابر سریعتر تصمیم بگیرد و اهداف را شناسایی کند، توانایی واکنش ایران به شدت محدود خواهد شد. بنابراین، توسعه قابلیتهای بومی AI برای ایران یک اقدام تدافعی و ضروری برای حفظ توازن است.
رقابت با قدرتهای منطقهای: کشورهای حاشیه خلیج فارس با سرمایهگذاریهای هنگفت، در حال خرید پیشرفتهترین سیستمهای تسلیحاتی مجهز به هوش مصنوعی از غرب هستند. این امر میتواند توازن قوای منطقهای را به ضرر ایران تغییر دهد. توانایی ایران در توسعه راهحلهای هوشمند بومی، میتواند این مزیت مالی رقبا را خنثی کرده و موازنه را حفظ کند.
فرصتسازی از دل تحریمها
پارادوکس تحریمها این است که ایران را به سمت نوآوریهای درونزا سوق دادهاند. هوش مصنوعی به دلیل ماهیت نرمافزاری و الگوریتممحور خود، بهترین نماینده برای تبدیل شدن به نماد این رویکرد است.
تمرکز بر سرمایه انسانی به جای سرمایه فیزیکی: تحریمها دسترسی به تراشههای پیشرفته (GPU) را دشوار میکنند اما نمیتوانند مانع تفکر و خلاقیت مهندسان ایرانی شوند. بخش عمده قدرت هوش مصنوعی در الگوریتم، مدلسازی ریاضی و نرمافزار نهفته است که همگی متکی بر سرمایه انسانی هستند؛ حوزهای که ایران با داشتن دانشگاههای برتر و استعدادهای درخشان، در آن دارای مزیت نسبی است. این به معنای تغییر پارادایم از یک رقابت سرمایهبر (که ایران در آن دست برتر ندارد) به یک رقابت مغزبر (که ایران میتواند در آن قوی باشد) است.
ایجاد اثرات سرریز (Spillover) در اقتصاد غیرنظامی: سرمایهگذاری در هوش مصنوعی نظامی، برخلاف بسیاری از هزینههای دفاعی که صرفا هزینه محسوب میشوند، میتواند یک سرمایهگذاری مولد با بازدهی بالا برای کل اقتصاد باشد. این همان مدل موفق «همجوشی نظامی-مدنی» چین است. الگوریتمهای پردازش تصویر که برای شناسایی اهداف نظامی توسعه مییابند، میتوانند مستقیما در پزشکی (تشخیص تومور در تصاویر MRI) و کشاورزی هوشمند (شناسایی آفات) به کار گرفته شوند. فناوریهای پردازش زبان طبیعی برای تحلیل متون اطلاعاتی، میتواند به شرکتهای خصوصی برای تحلیل بازار و رضایت مشتری کمک کند. سیستمهای لجستیک هوشمند نظامی میتوانند زنجیره تامین کالاهای اساسی در کشور را بهینه کنند. این اثرات سرریز، سرمایهگذاری دفاعی را از منظر اقتصاد ملی توجیهپذیر کرده و به ایجاد شرکتهای دانشبنیان، اشتغالزایی برای نخبگان و کاهش وابستگی در بخشهای غیرنظامی منجر میشود.
نقشه راه برای ایران
ایجاد اکوسیستم ملی هوش مصنوعی دفاعی: با الگوبرداری از مدل «همجوشی نظامی-مدنی» چین، باید یک همکاری تنگاتنگ، ساختاریافته و هدفمند میان دانشگاهها، شرکتهای دانشبنیان بخش خصوصی و صنایع دفاعی کشور ایجاد شود. پروژههای مشترک، حمایت مالی از استارتاپهای حوزه AI دفاعی و تعریف پروژههای کسر خدمت برای نخبگان، میتواند این اکوسیستم را تقویت کند.
تمرکز راهبردی بر حوزههای مزیتساز: به جای تلاش برای رقابت در تمامی جبههها، ایران باید منابع محدود خود را بر روی حوزههایی متمرکز کند که با دکترین نامتقارن آن همخوانی داشته و بر نقاط قوت موجود نظیر هوش مصنوعی برای پهپادها و حملات انبوه، ابزارهای هوشمند برای جنگ سایبری و الکترونیک، تحلیل اطلاعات با استفاده از دادههای ماهوارهای و منابع آشکار و همچنین بهبود سیستمهای هدایت و ناوبری موشکی بنا شدهاند.
توسعه سرمایه انسانی: ارائه بورسیههای ویژه، ایجاد قطبهای علمی هوش مصنوعی، بهبود شرایط اقتصادی و شغلی برای متخصصان و تلاش برای استفاده از ظرفیت نخبگان ایرانی خارج از کشور از طریق پروژههای مشترک، از جمله راهکارهای مقابله با فرار مغزهاست.
استراتژی ملی داده: ایران باید یک راهبرد جامع برای جمعآوری، ذخیرهسازی و مدیریت دادههای نظامی تدوین کند. استفاده از شبیهسازی برای تولید دادههای مصنوعی (Synthetic Data) و تکنیکهایی مانند یادگیری انتقالی (Transfer Learning) که نیاز به دادههای حجیم را کاهش میدهند، میتواند به غلبه بر چالش کمبود داده کمک کند.
تکامل دکترین نظامی: فرماندهان عالیرتبه نظامی باید یک دکترین مشخص و مدون برای «جنگ هوشمند» متناسب با فرهنگ استراتژیک و نیازهای امنیتی ایران تدوین کنند. این دکترین باید به سوالاتی در مورد سطح مطلوب خودمختاری سیستمها، زنجیره فرماندهی در عصر AI و قواعد درگیری برای سلاحهای هوشمند پاسخ دهد.
انتخاب میان انطباق و بنبست
ظهور هوش مصنوعی نظامی برای ایران یک دوراهی تاریخی است. این فناوری صرفا یک ابزار جنگی جدید نیست، بلکه یک منطق اقتصادی نوین برای تولید قدرت است. برای جمهوری اسلامی ایران، ورود به این عرصه یک انتخاب لوکس یا یک پروژه بلندپروازانه نیست؛ این یک ضرورت برای حفظ جایگاه استراتژیک کشور در قرن بیست و یکم است. نادیده گرفتن این موج تحول، به مثابه آن است که یک لشکر سوارهنظام، اختراع مسلسل را نادیده بگیرد. اگرچه چالشهای عظیمی مانند تحریمهای سختافزاری، کمبود داده و فرار مغزها در این مسیر وجود دارد اما ایران از یک بنیان مستحکم از استعدادهای انسانی، یک تاریخ طولانی از نوآوریهای نامتقارن و یک اراده سیاسی برای خوداتکایی برخوردار است که میتواند از آنها به عنوان اهرم استفاده کند. پیمودن این مسیر نیازمند یک عزم ملی، تمرکز استراتژیک بر قابلیتهای کلیدی و شجاعت برای انطباق دکترین و ساختارهای نظامی با واقعیتهای نوین میدان نبرد الگوریتمی است.