جنگ پنهان بر سر جیب ملتها؛ از کمربند امپریالیستی شمالی تا کریدور قفقاز
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ این روزها دوباره نگاهها به یک نظریه ژئوپلیتیکی قدیمی جلب شده است؛ نظریهای که ریشههای آن به سال ۱۹۴۱ بازمیگردد و با نام «کمربند امپریالیستی شمالی» شناخته میشود. بر اساس این طرح، قدرتهای استعماری آن زمان بهویژه انگلیس و سپس آمریکا، سه کشور پاکستان، ایران و ترکیه را در قلب یک قوس راهبردی قرار دادند؛ کمربندی امنیتی که همچون سد و سپر، جلوی نفوذ شوروی (و بعدها چین) به خاورمیانه نفتخیز را بگیرد.
کمربند امپریالیستی شمالی چیست؟
این اصطلاح به یک ایده ژئوپلیتیکی برمیگردد که بعدها در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در قالب «پیمان بغداد» یا همان سنتو عملی شد. هدف این بود که یک خط دفاعی از کشورهای همسو با غرب، به شکل یک کمان از شرق تا غرب مرزهای جنوبی شوروی کشیده شود.
این کمربند شامل پاکستان (در شرق)، ایران (در مرکز) و ترکیه (در غرب) بود. این سه کشور در مرز جنوبی اتحاد شوروی قرار داشتند و میتوانستند جلوی نفوذ نظامی، سیاسی و ایدئولوژیک شوروی به سمت خاورمیانه نفتخیز را بگیرند. این طرح دو هدف اصلی داشت:
۱. حفاظت از مسیرها و منابع انرژی خاورمیانه برای غرب.
۲. ایجاد پایگاههای نظامی و لجستیکی نزدیک به مرزهای شوروی برای ناتو و آمریکا.
در سال ۱۹۵۵ «پیمان بغداد» شکل گرفت که ترکیه، ایران، پاکستان، عراق و بریتانیا عضو آن بودند و آمریکا هم غیررسمی پشتیبانی میکرد. اما انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران این حلقه را شکست و عملاً قلب این کمربند را پاره کرد، شکستی که واشنگتن و لندن هیچگاه فراموش نکردند و از آن زمان بهدنبال ترمیم یا جایگزینی آن بودهاند، امروز هم با ابزارهایی مانند دالان زنگزور.
پیروزی انقلاب اسلامی، حلقه امپریالیستی را پاره کرد و معادلات آمریکا را بههم زد. همین شکست بزرگ، به باور بسیاری از تحلیلگران، یکی از علل بنیادین دشمنی مستمر آمریکا و اسرائیل با ایران شد. از همان زمان، واشنگتن با شعلهور کردن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تحت عنوان «قادسیه جدید»، کوشید هم انقلاب ایران را نابود کند و هم با دامن زدن به فتنه مذهبی، جبهه مقاومت را از هم بپاشد.
همزمان، اسرائیل با حمله به لبنان در ۱۹۸۲ تلاش کرد مقاومت فلسطین را ریشهکن کند و یک رژیم وابسته به خود در بیروت بسازد، در حالی که سوریه را هم از شمال (ترکیه عضو ناتو) و جنوب (اسرائیل) در محاصره نگه دارد. اما در نهایت، با شکلگیری مقاومت مسلحانه با پشتیبانی ایران و سوریه، طرح صهیونیستی-آمریکایی در لبنان متوقف شد و عقبنشینی اسرائیل در سال ۲۰۰۰ شکست آنها را تکمیل کرد.
آمریکا که این ضربه را تحملناپذیر میدانست، با روی کار آمدن نومحافظهکاران و بهانهسازی حادثه ۱۱ سپتامبر، لشکرکشیهای جدیدی را آغاز کرد: اشغال افغانستان (۲۰۰۱)، جنگ عراق (۲۰۰۳)، جنگ ۳۳ روزه لبنان (۲۰۰۶) و حمله به غزه (۲۰۰۸). بعدتر، با مهندسی «بهار عربی»، مسیر اولویتهای جهان عرب را از فلسطین منحرف کردند و جنگ داخلی سوریه را به راه انداختند.
امروز، اما واشنگتن دست به بازی تازهای زده است. دالان زنگزور، طرحی که از نگاه بسیاری از تحلیلگران، حلقهای جدید از کمربند امپریالیستی است. این گذرگاه که قرار است بخشهای جداشده آذربایجان را به هم وصل کند، عملاً ارتباط زمینی ایران و روسیه از طریق ارمنستان را قطع میکند. به نوشته رسانههای غربی، ترامپ که این روزها دوباره خود را در نقش «معمار معامله» جا میزند،میانجی توافقی بین ارمنستان و آذربایجان شده که با اجاره ۱۰۰ ساله این مسیر به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار، کنترلش را به آمریکا بسپارند.
این طرح نه فقط یک پروژه حملونقلی، بلکه یک نقشه ژئوپلیتیک با هدف محاصره اقتصادی و امنیتی ایران و روسیه است. ترکیه با هیجان از این گذرگاه به عنوان بخش کلیدی «ممر میانی» خود یاد میکند؛ طرحی که شرق و غرب را از طریق آسیای مرکزی به هم پیوند میزند و در عمل، به نفع ناتو و اسرائیل تمام میشود. اسرائیل نیز با چشمانداز اتصال این مسیر به «کریدور داوود»، به دنبال راه زمینی مستقیم تا مرزهای ایران است، رویکردی که با سابقه استفاده تلآویو از خاک آذربایجان برای عملیات جاسوسی و نظامی علیه ایران، کاملاً همخوانی دارد.
اسناد افشاشده حتی نشان میدهند که یک شرکت نظامی خصوصی آمریکایی مسئول تأمین امنیت این گذرگاه خواهد بود، با حضور حدود هزار نیروی مسلح قراردادی. تحلیلگران معتقدند تهران، با آگاهی از ابعاد واقعی این پروژه، آن را بخشی از نقشه بزرگتر واشنگتن-تلآویو-آنکارا برای ضربه زدن به «محور مقاومت» میداند. هدف اصلی این است که ایران از قفقاز جنوبی جدا شود، حلقه محاصره زمینیاش کامل گردد، و شریانهای حیاتیاش در پروژههای منطقهای مانند «کمربند و جاده» چین محدود شود.
تجربه نشان داده است هرگاه جبهه مقاومت به چالش کشیده شده، پاسخش نه عقبنشینی بلکه ابتکار عمل بوده است. طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نمونه روشن این رویکرد بود، یک انفجار راهبردی که نقشه بایدن برای راه هند-اروپا از مسیر اسرائیل را پیش از اجرا به هم زد، طرحی که نابودی مقاومت در غزه و لبنان پیششرط آن بود، با عملیات مقاومت فلسطین از بنیان فرو ریخت.
در این میان، ایران همچنان محور پایداری و نقطه اتکای جبهه مقاومت است چه در پشتیبانی از غزه و لبنان، چه در ایستادگی برابر حلقههای جدید محاصره مانند دالان زنگزور.
