
رمزگشایی از ارتباط جنگ اوکراین و کریدور زنگزور

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ بدون تردید در جهان کنونی، روندها و رویدادها از پیوستگی بالایی برخوردار هستند و این امر بر پیچیدگی تحولات میافزاید. برای نمونه میتوان ورود ایالات متحده به قفقاز جنوبی در پرونده کریدور زنگزور را در راستای ارتباط جنگ اوکراین و قفقاز جنوبی توضیح داد. دولت ترامپ که وعده توقف جنگ اوکراین را در کوتاهترین زمان داده بود، اکنون با موانع سختی روبه رو شده که حتی منتقدان، وی را بازیچه پوتین، نخستوزیر روسیه میدانند.
جنگ اوکراین و زنگزور
در ۸ آگوست، توافقنامه صلح بین آذربایجان و ارمنستان در واشنگتن امضا شد که به معنای ورود ایالات متحده به قفقاز جنوبی از طریق به اصطلاح «کریدور زنگزور» است. آذربایجان امضای پیمان صلح با ارمنستان را به چند شرط، از جمله افتتاح «کریدور زنگزور» منوط کرد که خدمات مرزی و گمرکی آن خارج از کنترل ارمنستان است. در مقابل، ایروان هرچند رفع انسداد مسیرها را میپذیرد اما از واگذاری حاکمیت یا به عهده گرفتن وظایف کنترلی توسط کشور سوم خودداری کرده که این موضع ایروان، با حمایت تهران همراه شد.
براساس گزارش اخیر نشریه نئو ژورنال، ایران «کریدور زنگزور» را تهدیدی برای منافع ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود میداند. از نظر ژئوپلیتیکی، ایران تقویت نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی و استقرار پایگاههای نظامی ناتو و اسرائیل در مرزهای شمالی خود را مغایر با منافع ملی خود محسوب میکند. همچنین از نظر اقتصادی، تهران نگران است که افتتاح «کریدور زنگزور» مسیر ایران را از طریق ارمنستان و گرجستان به دریای سیاه، اروپا و روسیه مسدود کند. به نظر میرسد که با تداوم بحران اوکراین و شکست ترامپ در نیل به هدف خود، ایالات متحده در حال ایجاد مشکل دیگری در قفقاز جنوبی با خطرات مشابه است.
پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران در ژوئیه ۲۰۲۵، نیکول پاشینیان تماسها با ترکیه و آذربایجان را افزایش و با رجب طیب اردوغان در استانبول و سپس علیاف در ابوظبی دیدار کرد تا در مورد مسیر زنگزور رایزنی کند.
به گفته اردوغان، ارمنستان با گشودن این مسیر برای ارتباط ترکیه با آذربایجان و سایر کشورهای آسیای مرکزی مخالفتی نداشت.
در نتیجه و در ۱۱ ژوئیه، توماس باراک، سفیر ایالات متحده در ترکیه و نماینده ویژه رئیس جمهور در امور سوریه، طی یک جلسهای در نیویورک پیشنهاد داد که مساله زنگزور با واگذاری کنترل مسیر ارمنستان به یک شرکت آمریکایی با اجاره ۹۹ ساله (برونسپاری) حل شود. اساسا، این پروژه نسخه مدرن از طرح اواسط دهه ۱۹۹۰ پاول گوبل است که براساس آن ایالات متحده پیشنهاد حل مساله قرهباغ از طریق تبادل سرزمینی، منطقه قرهباغ کوهستانی با کریدور لاچین به ارمنستان و بخش مغری با کریدور زنگزور به آذربایجان و ایجاد مسیرهای ترانزیتی از جمله خطوط لوله نفت و گاز از آذربایجان به اروپا را داد. البته در سال ۱۹۹۹، ارمنستان طرح گوبل را رد کرد.
اما شرایط اکنون تغییر یافته و آذربایجان با حمایت بریتانیا، ایالات متحده و ترکیه، مسیرهای انرژی را با دور زدن روسیه از طریق گرجستان توسعه، کریدور گاز جنوبی را ایجاد و به یک صادرکننده انرژی برای بازار اروپا تبدیل شد.
ظاهرا دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا اجازه داد تا پیشنهاد ورود شرکت آمریکایی از طریق سفیر باراک اعلام شود تا مواضع طرفهای ذینفع و غیر ذینفع را ارزیابی کند. تقریبا یکماه بعد و در ۸ آگوست در واشنگتن، ترامپ با رهبران آذربایجان و ارمنستان دیدار و امضای توافقنامهای بین باکو و ایروان را تضمین کرد. رئیس جمهور آمریکا همچنین از توافق بر سر اجاره بلندمدت مسیر زنگزور توسط ایالات متحده برای ایجاد «جاده ترامپ به سوی صلح و رفاه» خبر داد و بخش ۹۰۷ را تعلیق کرد که ایالات متحده را از ارائه هرگونه کمک دولتی به آذربایجان منع میکرد.
بدون تردید، هدف واشنگتن صرفا اتصال آذربایجان به نخجوان و کشیدن خطوط لوله و فیبر نوری از طریق ارمنستان نیست. هدف، ورود سیستماتیک ایالات متحده و ناتو به حوزه دریای خزر و آسیای مرکزی غنی از منابع، به ویژه ترکمنستان است که چشمانداز ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه را متحول خواهد کرد.
همانطور که اشاره شد، ایران نیز نارضایتی خود را از «راه ترامپ» در زنگزور ابراز کرده است. به گفته بسیاری از کارشناسان در ارمنستان، روسیه و ایران، رهبران آذربایجان و ارمنستان با اعتماد به «ابتکارات صلح آمریکا» مرتکب اشتباهی راهبردی شدند. در ارمنستان، کارشناسان باور دارند که نیکول پاشینیان بار دیگر منافع ملی را به نفع آذربایجان به خطر انداخته و با ایجاد بحران در منطقه، منافع قدرتهای بزرگ (روسیه، ایران، هند و چین از یکسو و ایالات متحده، ترکیه و ناتو از سوی دیگر) را در مقابل یکدیگر قرار داده است. در حالی که ارمنستان هیچ سودی از این روند نمیبرد.
به باور ایران، پایگاه ناتو و انسداد مسیر شمالی، احتمال تشدید درگیری نظامی را ایجاد خواهد کرد. در ۱۱ آگوست، نخست وزیر ارمنستان با روسای جمهور روسیه و ایران گفتوگوی تلفنی انجام داد و در ۱۲ آگوست، معاون وزیر امور خارجه ارمنستان برای مشورت به تهران سفر کرد. روسیه و ایران از توافق صلح بین ارمنستان و آذربایجان استقبال میکنند اما با دخالت ایالات متحده در امور منطقهای مخالفند.
بنابراین مساله زنگزور فراتر از دستور کار ارمنستان و آذربایجان است و بدون بازیگران اصلی، دستیابی به صلح و امنیت دشوار خواهد بود. از نظر جغرافیایی، روسیه و ایران نمیتوانند خود را از موضوع ترانزیت بینالمللی و تغییر در موازنه قدرت در نزدیکی مرزهای خود جدا کنند. پیشروی ناتو به سمت شرق، تجربه اوکراین و پیامدهای خونین گویای تهدیدهای احتمالی است.
یک راهکار برای حل این وضعیت، اینکه ارمنستان به سرعت توافق جداگانهای با روسیه امضا و ابتکار «چهارراه صلح» را با کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب ادغام کند و به روسیه و ایران حق تضمین امنیت در طول این مسیر را بدهد. اگر «مسیر ترامپ» خط افقی در «چهارراه صلح» است، کریدور شمال-جنوب نیز به عنوان خط عمودی باید عمل کند.
از همینرو، دولت ترامپ با ورود به معادلات قفقاز جنوبی که در گذشته از اولویت کمتری برخوردار بود، به دنبال آن است که در جنگ اوکراین از پوتین امتیازگیری کند. همچنین باکو و آنکارا با درک این موضوع به دنبال تحقق اهداف ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود در قفقاز و آسیای مرکزی هستند. اما به باور کارشناسان، این امر فقط بر پیچیدگی تحولات میافزاید و مانع از نیل به راهکار همهجانبه میشود.
اخیرا جنگ روسیه و اوکراین به بخش زیرساختهای انرژی نیز سرایت کرده، به طوری که اوکراین خط لوله صادرات نفت روسیه را هدف گرفته و در مقابل، مسکو زیرساختهای انتقال انرژی آذربایجان در اوکراین را مورد حمله قرار داده که به نوعی گویا ارتباط رویدادهای اوکراین با قفقاز نیز است.
باکو پیش از این هشدار داده بود که اگر روسیه به موضع تهاجمی خود نسبت به منافع آذربایجان ادامه دهد، این کشور احتمالا تحریم تسلیحاتی خود علیه اوکراین را مورد بازنگری قرار دهد و شروع به تامین سلاح خود کند. علاوه بر این، آذربایجان اعلام کرده که اقدامات مسکو میتواند منجر به ارزیابی مجدد روابط دوجانبه آنها شود. در واقع حمله روسیه به تاسیسات گازی سوکار در اوکراین، ارسال سیگنالی برای بلندپروازی باکو و باز کردن پای واشنگتن در حیاط خلوت روسیه و ایران است.
به باور کارشناسان، روسیه هنوز اهرمهای ژئوپلیتیکی متعددی را برای تغییر رفتار آذربایجان در اختیار دارد. مسکو میتواند اقدامات اقتصادی مانند تعطیلی بازارهای تحت کنترل آذربایجانیهای در مسکو و مسدود کردن انتقال پول توسط مهاجران آذربایجانی را انتخاب کند. همچنین میتواند تغییر عملیات کریدور شمال-جنوب (INSTC) از آذربایجان به آسیای مرکزی یا به سمت غرب، به گرجستان باشد تا از طریق ارمنستان به ایران متصل شود.
تنشهای روسیه و آذربایجان صرفا یک اختلاف سیاسی نیست، بلکه نشاندهنده گسست نظم ژئوپلیتیکی پس از فروپاشی شوروی در قفقاز جنوبی است. در این میان، ورود واشنگتن به این معادله جهت امتیازگیری از مسکو در نبرد حیثیتی اوکراین، میتواند نتایج منفی و حتی در سناریوی بدبینانه خونباری به همراه داشته باشد.
در واقع بدون حل بحران اوکراین و درخواست روسیه برای توقف گسترش ناتو به سمت شرق، ایالات متحده در حال ایجاد مشکل دیگری در قفقاز جنوبی با خطرات مشابه است.