پیچیده شدن روابط تجاری پکن و واشنگتن
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ دونالد ترامپ با پیروزی بر رقیب خود کاملا هریس، دوباره به کاخ سفید بازگشت. این امر پیامدهای مختلفی به ویژه در اقتصاد جهان خواهد داشت که یکی از مهمترین آنها، نوع رابطه تجاری واشنگتن با دومین اقتصاد بزرگ جهان یعنی چین است. این رابطه در دوره نخست ترامپ به جنگ تجاری تبدیل شد. اکنون نیز این پرسش مطرح میشود که آیا نشانههایی از این جنگ تجاری در آینده وجود دارد یا خیر؟
پیامد رقابت پکن و واشنگتن
تاثیرات جنگ قدرت در اقتصاد جهان، طی قرن بیست و یک قابل مشاهده است. ظهور چین به عنوان یکی از این تغییرات بوده و بسیار مهم تلقی میشود که این کشور با توسعه در زمینههای مختلف مانند کریدورهای ترانزیتی، فناوری، وسایل نقلیه هوشمند و برقی، تحول انرژی، از یک جامعه کشاورزی به قدرت اقتصادی در جهان تبدیل شده است.
به لطف ابتکار یک کمربند و یک جاده (BRI)، چین با افزایش حجم تجارت، همکاری خود را با سایر کشورها فراتر از بعد اقتصادی گسترش داده و موافقتنامههای مختلفی را در زمینههای سیاسی یا فرهنگی امضا کرده است. علاوه بر این، چین با اعمال اصل «قدرت نرم» توانسته تا روابط پایدارتر و طولانیتری با پروژهها برقرار کند.
تاثیر چین بر کاهش فقر جهانی، صلح، ثبات و توسعه پایدار در سرتاسر جهان طنینانداز شده و آینده همکاریهای بینالمللی را شکل داده است. در طول ۴۰ سال گذشته، چین نزدیک به ۸۰۰ میلیون نفر را از فقر نجات داده و بیش از ۷۵ درصد کاهش فقر جهانی را در همین دوره از آن خود کرده است.
اگرچه احتمالا توزیع چندقطبی در اقتصاد وجود دارد اما نباید از این نکته غافل شد که آمریکا دارای مزایایی مانند سلطه دلار، حفظ ذخایر بانک مرکزی به دلار، مرکزی برای مدیریت مالی جهانی و توانا در اعمال تحریمهای اقتصادی است. چنین ابزارهایی همچنان در برجسته کردن ایالات متحده به عنوان قدرت هژمونیک موثر هستند.
با این حال ظهور چین در طول زمان، باعث شده که این ساختار تکقطبی تغییر کند و به سمت به اصطلاح «نظم جهانی چند قطبی» تکامل یابد.
موضوع دیگر، تغییرات در موازنه اقتصادی است، زیرا گروه ۷ که بخشی از بلوک غرب بوده، از بریکس عقب ماندهاند. این امر به این دلیل نیست که ایالات متحده قدرت اقتصادی خود را از دست داده، بلکه کشورهای متحد آن (مانند اتحادیه اروپا) با مشکلات اقتصادی مانند ناتوانی در تامین نیازهای انرژی خود، به ویژه به دلیل جنگ روسیه و اوکراین، مواجه هستند.
بنابراین، میتوان گفت که ساختار چندقطبی در طول زمان توسط رقابت آمریکا و چین شکل گرفته است. در این زمینه، بریکس هم به عنوان یک راه جایگزین در برابر بلوک غرب تلقی میشود و هم افزایش چشمگیر تعداد کشورهایی که مایل به پیوستن به آن هستند را میتوان به عنوان مثال این مورد ذکر کرد.
در همین حال، واشنگتن از طریق سازمانهایی مانند کوآد، هم از نظر ایدئولوژیکی و هم از نظر سیاسی، پکن را تحت فشار قرار میدهد. در بعد اقتصادی، چین با نتایج مثبت پروژههایی که در راستای سیاستهای خود از جمله BRI اجرا کرده و در نتیجه تبدیل به یک قدرت اقتصادی شده، توانسته نفوذ خود را گسترش دهد.
نشانههایی از بهبود
در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱، جو بایدن به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهور ایالات متحده سوگند یاد کرد و فرصتی را برای تغییر مسیر روابط ایالات متحده و چین که در زمان دولت ترامپ به تنش منجر شده بود، فراهم کرد، زیرا در چهار سال دوره ترامپ، شاهد تنشهای شدیدی بود که به جنگ تجاری و تحریم شرکتهای فناوری چینی ختم شد اما این روند تا حدودی در دوره بایدن ترمیم شد.
شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در ۲۷ مارس ۲۰۲۴، در دیدار با رهبران ارشد تجاری آمریکایی در پکن، خواستار روابط تجاری نزدیکتر با ایالات متحده شد. این درخواست در دوره بهبود تدریجی روابط دوجانبه صورت میگیرد و با وجود تعرفههای سنگین اعمال شده توسط ایالات متحده بر واردات چین، وی بر روابط اقتصادی دوجانبه سودمند بین دو اقتصاد بزرگ جهان تاکید کرد.
اقتصاد چین برای بازیابی از محدودیتهای شدیدی که در طول همهگیری کووید-۱۹ بر خود تحمیل کرده بود، با مشکل مواجه شده اما شی اخیرا تصریح کرد: «روابط چین و آمریکا یکی از مهمترین روابط دوجانبه در جهان است. اینکه چین و آمریکا همکاری یا رویارویی با یکدیگر را انتخاب کنند به سعادت هر دو ملت و آینده و سرنوشت بشریت مربوط میشود.»
بسیاری از شرکتهای آمریکایی از جمله اپل، به تولیدکنندگان چینی به عنوان اجزای کلیدی در زنجیره تامین خود متکی هستند و درصد قابل توجهی از فروش جهانی خود را به ۱.۳ میلیارد مصرفکننده این کشور وابسته هستند. لحن تهاجمی قبلی چین نسبت به ایالات متحده در ماههای اخیر، به ویژه پس از دیدار شی و بایدن در سانفرانسیسکو در نوامبر ۲۰۲۳، ملایمتر شده است.
جنبه تجاری روابط ایالات متحده و چین به یک نقطه کانونی مهم تبدیل شده، به ویژه موانعی مانند تعرفهها و محدودیتهای تجاری میتواند به روابط اقتصادی دوجانبه سودمند آسیب برساند. با این حال اعتماد ابراز شده توسط رهبران تجاری آمریکایی به پتانسیل اقتصادی و پایگاه مصرفکننده چین، نشاندهنده اهمیت چین در اقتصاد جهانی و نقش آن به عنوان بازیگر اصلی در تجارت است.
علاوه بر این، بیانیه شورای تجاری ایالات متحده و چین بر تمایل آن برای ارزیابی نگرانیهای بلندمدت در کنار تجارت و تقویت روابط تجاری تاکید دارد. این امر احتمالا منجر به انجام اصلاحات در زمینههایی مانند شفافیت نظارتی، حقوق مالکیت معنوی و جریان دادههای فرامرزی توسط چین خواهد شد.
تاثیر بازگشت ترامپ
در رقابتهای انتخاباتی اخیر، ترامپ بار دیگر سیاستهای تجاری چین را به باد انتقاد گرفت و آن را تهدید به اعمال تعرفههای بسیار بالا کرد. اکنون، با بازگشت دونالد ترامپ به سیاست آمریکا، چین با دو چالش استراتژیک بحرانی روبهرو خواهد بود که نه تنها میتواند روابط چین و آمریکا، بلکه تعادل قدرت را در منطقه آسیا و اقیانوسیه نیز تغییر دهد. اولین چالش افزایش احتمالی تعرفهها بر صادرات چین خواهد بود که میتواند به طور جدی بر اقتصاد پکن تاثیرگذار باشد. همچنین تغییر بالقوه در سیاست ایالات متحده در مورد تایوان است که احتمالا برنامههای چین برای اتحاد مجدد با این جزیره را تحت تاثیر قرار خواهد دهد.
به باور کارشناسان، این احتمال وجود دارد که ترامپ برای اعمال تعرفههای ۶۰ درصدی بر کالاهای چینی تلاش کند. با توجه به حجم تجارت فعلی بین دو کشور که حدود ۶۵۰ میلیارد دلار است، چنین اقداماتی میتواند صادرات چین به ایالات متحده را به شدت کاهش دهد. براساس برآوردها، حجم تجارت میتواند به ۱۰۰ میلیارد دلار کاهش یابد که یک ضربه اقتصادی شدید برای پکن تلقی میشود. در پاسخ، ایالات متحده موقعیت خود را به عنوان بزرگترین شریک تجاری چین از دست میدهد و چین احتمالا به سمت روابط اقتصادی قویتر با ژاپن، کره جنوبی و روسیه حرکت خواهد کرد و در نتیجه بازار جدیدی در آسیا ایجاد خواهد کرد که در بلندمدت به نفع واشنگتن نیست.
چین بدون شک تلاش خواهد کرد تا با یافتن مسیرهای بازارهای جایگزین، این ضررها را جبران کند. به عنوان مثال، تغییر مسیر صادرات از طریق کشورهای آسیای جنوب شرقی مانند ویتنام و اندونزی، میتواند به کاهش فشار تعرفه کمک کند. با انجام این کار، پکن ممکن است که حدود ۲۰۰ میلیارد دلار از صادرات خود را حفظ کند؛ اگرچه مازاد تجاری آن همچنان حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد کاهش خواهد یافت که ضرر حدودا ۳۰۰ میلیارد دلاری خواهد داشت. این چالشها برای ثبات اقتصادی پکن، به ویژه برای دولت شی جین پینگ، که تولید داخلی و رشد صادرات را در اولویت قرار داده، قابل توجه خواهد بود.
یکی از راهبردهای بالقوه چین تقویت روابط اقتصادی با اتحادیه اروپا است. اتحادیه اروپا احتمالا موضع ملایمتری را در قبال کالاهای چینی اتخاذ کند. با این حال، محدودیتهایی وجود دارد، زیرا سیاستهای اروپا نیز تحت تاثیر فشارهای خارجی، به ویژه ایالات متحده است. در مجموع، بازگشت ترامپ به صحنه سیاسی، نه تنها میتواند تغییراتی در روابط چین و آمریکا ایجاد کند، بلکه تغییرات عمیقی در توزیع قدرت جهانی ایجاد میکند.