تسلط بر منابع آبی منطقه؛ هدف شوم اسرائیل برای خاورمیانه
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ بر اساس تازهترین تحولات مربوط به تجاوز اسرائیل به سوریه، ارتش این رژیم بزرگترین سد آبی سوریه یعنی سد المنطره در حومه قنیطره در منطقه جولان سوریه را به تصرف خود درآورده است. سد المنطره تامینکننده اصلی آب درالقنیطره و حومه آن تا استان درعا محسوب میشود و یکی از بزرگترین و مهمترین سدهای آبی جنوب سوریه تلقی میشود. این اقدام نظامی تهاجمی صهیونیستها پرونده راهبردهای آبی رژیم صهیونیستی در منطقه را باز میکند.
در راهبردهای رژیم صهیونیستی، آب مهمترین عنصر امنیت ملی رژیم صهیونیستی در کنار برتری نظامی استراتژیک این رژیم تلقی میشود و شواهد، دست درازی اسرائیل به آب دیگر سرزمینها، بیشمار و گسترده است و از فلسطین تا جولان اشغالی تا جنوب لبنان و تا رود اردن و تا دورتر از آن، ترکیه و رود نیل را در برمیگیرد.
بنابراین تهاجم تازه صهیونیستها به سد المنطره بازتابهای استراتژیک جدی دارد و یادآور طرحها و اهداف آبی دیرینه این اشغالگران در منطقه است.
بیش از یک قرنونیم است که موضوع آب به عنوان یک رکن راهبردی در سیاستهای رژیم صهیونیستی با هدف اعمال هژمونی راهبردی آن بر منطقه بوده و بیش از یک قرن است که سیاست صهیونیستی، رویدادهای سیاسی را از اتفاقات آب منفصل نمیداند. البته که جاهطلبیها و برنامههای توسعهطلبانه صهیونیستی در این سطح دارای میراث ادبی و حجم عظیمی از اسناد است. تقریبا پنج سال پیش منابعی در واشنگتن تاکید کردند که اجرای واقعی پروژه اسرائیل برای کنترل آبهای نیل نیز وارد مرحله پیشرفتهای شده و این رژیم با حمایت واقعی آمریکا، بودجه جزئی را برای پروژههای توسعه کشاورزی تامین کرده است و در واقع اسرائیل به نمایندگی از آمریکا در کشورهای حوزه نیل، در حال انجام این پروژهها با هدفهای مشخص پشت پرده خواهد بود.
به گفته این منابع در واشنگتن، دهه کنونی شاهد تسلط بیسابقه سرمایهگذاری «اسرائیل» در منطقه (حوزه رود نیل) خواهد بود؛ منطقهای که برای دههها به روی صهیونیسم بسته شده بود. در همین راستا ایالات متحده در یک مراسم پشت درهای بسته، قراردادی را با اسرائیل امضا کرده که به موجب آن، دست رژیم تحت الحمایه خود یعنی اسرائیل را در قاره آفریقا آزاد گذاشته است.
این یادداشت تفاهم از طرف آمریکا توسط آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID) و همتای اسرائیلی آن که با نام اختصاری «MASHAV» شناخته میشود، امضا شده است. این یادداشت تفاهم شامل تمرکز اولیه بر توسعه کشاورزی در اوگاندا، اتیوپی، تانزانیا و روانداست که این فرصت را به «اسرائیل» خواهد داد تا به سمت منابع آب در قاره آفریقا دست درازی کند.
رشدی سعید، زمین شناس مصری فاش کرده است که «جنگ بعدی علیه مصر، جنگ آبی خواهد بود، به ویژه پس از آنکه برخی کشورها به دنبال اصلاح قرارداد اشتراک آب نیل در سال ۱۹۲۹ بودهاند و جاهطلبیهای صهیونیستها در آبهای رودخانه نیل از طریق برخی از کشورهای مشرف به رودخانه کاملا مشهود است.»
این هشداری است که درباره جنگهای آبی که در راه خواهد بود و پیامدهای ژئواستراتژیکی که بر کل وضعیت منطقه خواهد داشت، تلقی میشود.
همچنین سعید البدری، رئیس موسسه تحقیقات و مطالعات آفریقا نیز معتقد است: «قرن بیستویکم، قرن جنگ آبی است.
وی می گوید: اسرائیل در راستای جاهطلبیهای خود همچنان چشم طمع به برخی از کشورهای حوزه نیل دوخته تا یک قطره آب از رودخانه نیل بگیرد، به خصوص در این راه از هژمونی غالب آمریکا بر جهان، بهرهبرداری میکند.»
احمد حجاج، دبیر کل انجمن آفریقا نیز میگوید: «اختلافاتی که بر سر سهم آب در کشورهای حوزه حوضه رود نیل ایجاد میشود، با تلاشهای رژیم صهیونیستی برای تحت فشار قرار دادن دولت مصر با هدف دستیابی به آب رودخانه نیل صورت گرفته، اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد.»
فخری لبیب، مسؤول اطلاعرسانی سازمان همبستگی ملتهای آفریقا و آسیا میگوید: «اسرائیل به هر طریقی برای دستیابی به سهمی از آب رود نیل از طریق کشورهای حوزه این رود تلاش میکند اما این اتفاق رخ نخواهد داد.»
عبدالله الاشعل، معاون وزیر خارجه و استاد حقوق بینالملل هم میگوید: «نفوذ اسرائیل در کشورهای حوزه رود نیل و همچنین حمایتهای آن از شورشیان سودان برای تضعیف دولت سودان و همچنین اجرای چند پروژه اسرائیلی در اتیوپی همگی با هدف ضربه زدن به سهم آب مصر است.»
این تحولات و شواهد موجود در خصوص منبع اصلی آب در مصر و آفریقا، قضیه نقشهها و برنامههای پرونده نقشهها و نقشههای رژیم صهیونیستی مربوط به جاهطلبیهای آبی صهیونیستی را برای ما باز میکند!
اسرائیل در پی جنگ ژوئن ۱۹۶۷، به طور کامل دندان خود را برای تصاحب منابع آب منطقه تیز کرده بود.
آن زمان سه محقق اسرائیلی به سفارش رسمی دولت اسرائیل، نقشهها و طرحهایی را تهیه کردند که منعکسکننده اهداف و جاهطلبیهای صهیونیستها در منابع آبی منطقه بوده و الیشع کالی، مهندس آب در سرزمینهای اشغالی و ضموئیل باهیری به عنوان معاون وی و یک جغرافیدان به نام ابراهام طال و یک کمیته به ریاست حاییم بن شاخر، رئیس سابق دانشگاه عبری بر فعالیت آنها نظارت داشت.
برنامهها و برداشتهای این سه محقق حول محور «کنترل منابع آبی در منطقه، کشاندن آبهای نیل به صحرای نقب در سرزمینهای اشغالی و آبهای رود لیتانی لبنان به دریاچه طبریه در سرزمینهای اشغالی، انتقال نفت و گاز مصر و عربستان سعودی از طریق خطوط لوله به بنادر اسرائیل و... ساخت خطوط راهآهن و جادههای آسفالته برای اتصال اسرائیل به کشورهای عربی همسایه بوده، در حالی که اهداف و انگیزههای پشت همه اینها اقتصادی، سیاسی و استراتژیک است؛ یعنی منطقه با جنگ های آبی برنامهریزی شده و از پیش برنامهریزی شده اسرائیل روبهرو است.
بنابراین صحبت از جنگهای آبی در منطقه، یک گفتمان راهبردی و بسیار مهم و جدی بوده که منطقه و به ویژه کشورهای عربی باید آن را جدی بگیرند، چراکه پروژهها، نقشهها و زیادهخواهیهای اسرائیل در منابع آب منطقه هیچ حد و مرزی ندارد. در این خصوص اظهارات بن گوریون در سال ۱۹۵۶ را یادآور میشویم که تاکید کرد، یهودیان در حال نبرد آبی با اعراب هستند که نتیجه آن به سرنوشت اسرائیل بستگی دارد.