«اقتصاد معاصر» گزارش می‌دهد؛

انگیزه‌های ژئواکونومیکی اسرائیل از کشتار غزه

شواهد نشان می‌دهد که اسرائیل از کشتار مردم غزه و حمایت غرب از آن، اهداف و انگیزه‌های ژئواکونومیکی مانند تثبیت کریدور آیمک، پایه‌گذاری کانال بن گوریون و تسلط بر میدان گازی غزه دارد.
انگیزه‌های ژئواکونومیکی اسرائیل از کشتار غزه
کد خبر:۸۰۴۱

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ جنگ بین اسرائیل و فلسطین از ۷ اکتبر تاکنون ادامه داشته و تل‌آویو حملات خود را علیه مردم غزه متوقف نکرده و جان هزاران نفر از جمله هزاران کودک و زن را گرفته است.

هرچند رسانه‌های جریان اصلی وابسته به رژیم صهیونیستی سعی دارند تا مساله این نبرد را به حمله غزه به اسرائیل نسبت دهند اما تلاش تل‌آویو و واکنش آن نشان‌دهنده موضوعی فراتر از آن و اهداف پشت پرده‌ای بوده که بسیاری از آن‌ها ریشه در منافع ژئواکونومیکی این رژیم دارند.

باید توجه داشت که این رژیم به دلیل نداشتن عمق راهبردی، سعی در افزایش اهمیت خود در اقتصاد جهان و قدرت‌افزایی خود در ژئوپلیتیک غرب آسیا دارد.

از همین‌رو، لازم بوده که کشتار مردم بی‌گناه غزه از همه ابعاد آن واکاوی شود. یکی از این اهداف، انگیزه‌های اقتصادی یا ژئواکونومیکی بوده که متاسفانه کمتر به آنها پرداخته می‌شود. 

نجات از مرگ کریدور آیمک

پروژه کریدور اقتصادی آیمک که آسیای جنوبی را از طریق خلیج فارس و سرزمین های اشغالی به اروپا متصل می‌کند، در حاشیه اجلاس سران گروه ۲۰ در دهلی (۹ سپتامبر ۲۰۲۳) رسما اعلام شد.

این کریدور با هدف انتقال محموله‌ها از هند به اروپا با عبور از امارات، عربستان، اردن و اراضی اشغالی راه‌اندازی شد که می‌توانست تاثیرات بسیاری بر کریدور رقیب در ایران و ترکیه داشته باشد.

این کریدور معروف به «IMEC»، شامل ساخت خطوط راه‌آهن، خطوط لوله برای انتقال انرژی و کابل برای انتقال داده است. 

هند تخمین می‌زند که این پروژه حدود ۲۰ میلیارد دلار هزینه داشته باشد که به باور رهبران گروه ۲۰، این کریدور اقتصادی شامل ایجاد خطوط ریلی و همچنین اتصال بنادر دریایی و سایر جنبه‌ها خواهد بود. ایالات متحده انتظار دارد که این کریدور با بهبود اتصال و یکپارچگی اقتصادی بین آسیا، خلیج فارس و اروپا به تحریک توسعه اقتصادی کمک کند.

با این حال موضوع فراتر از اتصالات بوده و پیامدها و تاثیرات این کریدور می‌تواند، کشورهای بزرگ منطقه مانند ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد. در میان بازیگران مختلف منطقه‌ای مانند مصر، عراق، ایران و ترکیه، نگرانی‌هایی درباره پیامدهای آینده این پروژه وجود دارد. همه این کشورها دارای منافع و پروژه‌های منطقه‌ای هستند که می‌تواند در رقابت با نتایج پروژه کریدور مذکور باشد.

قابل ذکر است، چین به دلیل منافع و جاه‌طلبی‌های اقتصادی قابل توجه خود در منطقه خاورمیانه، به عنوان کشوری که بیشترین تاثیر را از این ابتکار می‌پذیرد، شناسایی می‌شود. این در حالی بوده که مقامات ترکیه علنا با این طرح مخالفت کرده و به دنبال سرمایه‌گذاری در پروژه «جاده توسعه» عراق هستند که بندر فاو را به ترکیه متصل می‌کند. 

از منظر ایران، این کریدور جدید چالش‌های چندوجهی را به همراه دارد، زیرا این کریدور نقش ایران را به عنوان یک میانجی جغرافیایی بین هند، خاورمیانه و اروپا کمرنگ می‌کند. باید توجه داشت که سرمایه‌گذاری قابل توجه ایران در پروژه‌های زیربنایی طی سال‌های اخیر، به منظور استفاده اقتصادی از موقعیت جغرافیایی و تبدیل شدن به یک کریدور تجاری مهم در منطقه است. 

در این میان، یکی از چالش‌های اصلی، وضعیت فلسطین به ویژه حماس در غزه است. زیرا همه کریدورها به خصوص در بحث امنیتی حساس هستند. همانطور که مشاهده شد، پس از جنگ اوکراین انحراف بارها از کریدور شمالی به کریدور میانی افزایش یافت.

از همین‌رو، کریدور آیمک نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید مباحث امنیتی برطرف شود، زیرا موفقیت پروژه مشروط به تمایل شرکت‌های بخش خصوصی برای سرمایه‌گذاری قابل توجه در کریدور اقتصادی خواهد بود؛ عاملی که در این مقطع نامشخص باقی مانده است. 

از همین‌رو، حمله ۷ اکتبر نشان داد که بدون در نظر گرفتن مولفه فلسطین، احتمال اینکه این پروژه پا بگیرد بسیار اندک است. بنابراین این رژیم تلاش خواهد کرد که با کشتار در غزه، امکان هرگونه مخالفت را مسدود و حتی آن را اشغال کند تا هرگونه مانع امنیتی را برطرف کند.

در مقابل، بسیاری از کارشناسان (حتی غربی) باور دارند که اتفاقا این کشتار نتیجه معکوس خواهد داشت، زیرا افکار عمومی طرفدار فلسطین بوده و با افزایش تلفات غیرنظامیان در غزه، همبستگی میان آن‌ها تشدید شده که این امر مانع از عادی‌سازی روابط و تشدید مخالفت علیه مشارکت اسرائیل در IMEC خواهد شد. 

باید توجه داشت که این کریدور چنان برای اسرائیل از اهمیت راهبردی برخوردار بوده که نخست وزیر آن در آخرین جلسه سازمان ملل با نشان دادن تصویری، آن را کریدور «برکت» توصیف کرد. 

ایجاد کانال بن گوریون

براساس گزارش اخیر مدرن دیپلماسی، یکی دیگر از انگیزه‌های اسرائیل در راستای راه‌اندازی پروژه بلندمدت خود، یعنی بن گوریون است.

این پروژه شامل ساخت کانال با برنامه‌ریزی طولانی از دهه ۱۹۶۰ بوده که توسط دیوید بن گوریون آغاز شد. اگر این پروژه با موفقیت ساخته شود، پتانسیل این کانال در رقابت با کانال سوئز بسیار بالا خواهد بود. ‌

باید توجه داشت که کانال سوئز، آبراه اصلی اتصال قاره‌های اروپا و آسیا بوده که مسوولیت بیشتر حمل‌و‌نقل صادراتی بین دو قاره را بر عهده دارد. کانال سوئز متعلق به مصر است و توسط دولت این کشور در دهه ۱۹۵۰ راه‌اندازی شد. 

ایده پروژه کانال بن گوریون برای سال‌ها مطرح بود اما دوباره در توافقنامه ابراهیم بین اسرائیل و مراکش، سودان، بحرین، امارات متحده عربی بر سر زبان‌ها افتاد.

در ۲ آوریل ۲۰۲۱ اسرائیل اعلام کرد که این پروژه را در ژوئن ۲۰۲۱ آغاز خواهد کرد. البته این امر عملیاتی نشد و وجود نوار غزه می‌تواند یکی از دلایل اصلی آن باشد. این پروژه از خلیج عقبه در نزدیکی مرز اسرائیل و اردن آغاز و سپس به سمت شمال ادامه و از نوار غزه می‌گذرد تا در نهایت به دریای مدیترانه متصل شود.

به گفته منابع متعدد، بندر نهایی پروژه بن گوریون به غزه ختم خواهد شد و چیزی که مانع پیشرفت این پروژه می‌شود، ایده حذف مردم فلسطین از نوار غزه است. 

حمله اسرائیل به غزه از سوی آمریکا و چندین کشور اروپایی نیز مورد حمایت قرار گرفت، زیرا کانال سوئز موجود دارای نقاط ضعف متعددی بود. گاها گیرکردن کشتی‌ها در این کانال و توقف روند تجارت، آمریکا و کشورهای غربی را بر آن داشت تا جایگزینی برای کانال سوئز بسازند که تجارت بین دو قاره را بدون کاهش سرعت تسهیل کند. از همین‌رو، کشورهای غربی در پی کاهش وابستگی خود به مصر و کانال سوئز هستند. بنابراین از تل‌آویو در حمله به غزه برای تسهیل پروژه بن گوریون حمایت می‌کنند. 

همچنین آن‌ها نگران روابط قوی بین مصر، روسیه و چین هستند، زیرا شرایط اقتصادی و تجاری غرب را دشوار می‌کند. این وضعیت آن‌ها را وادار به ادامه حمایت از اشغالگری اسرائیل در نوار غزه برای هموارسازی ظرفیت پروژه کانال بن گوریون می‌کند. 

تسلط بر منابع انرژی غزه

در ژوئن ۲۰۲۳، اسرائیل توسعه میدان دریایی غزه را تصویب کرد که یک میدان گازی کوچک در نزدیکی نوار غزه بوده و از زمان کشف آن در سال ۲۰۰۰، همچنان خاموش مانده است.

بزرگترین میدان گازی منطقه متعلق به فلسطین به نام میدان دریایی غزه است که براساس برآوردها ۱.۱ تریلیون متر مکعب ذخایر دارد. با این حال، وضعیت حقوقی این میدان، محل اختلاف بود و جنگ اسرائیل و حماس نیز، این موضوع را پیچیده‌تر کرد.

در حالی که تشکیلات خودگردان خود را صاحب میدان می‌داند اما از سال ۲۰۰۷ هیچ کنترل موثری بر خط ساحلی یا آب‌های غزه نداشته و این امر ادعای آن را تضعیف می‌کند. 

اکنون، به نظر می‌رسد که اعلام مجوزهای اعطا شده برای اکتشاف گاز، بخشی از هدف گسترده‌تر اسرائیل برای تبدیل شدن به قطب انرژی صادرکننده گاز به اروپا باشد، زیرا اسرائیل در حال پیشبرد برنامه‌هایی برای سلب مالکیت از ذخایر پرسود گاز در سواحل مدیترانه بوده که تسلط بر غزه، این مسیر را هموار می‌کند. 

اسرائیل از ۱۵ سال پیش، اکتشافات بزرگ دریایی در شرق مدیترانه انجام داده و به عنوان صادرکننده گاز ظاهر شده است. میدان لویاتان که در سال ۲۰۱۰ در نزدیکی شهر بندری حیفا کشف شد، حاوی حدود ۲۲ تریلیون فوت مکعب گاز بوده و بزرگترین مخزن گاز طبیعی در دریای مدیترانه محسوب می‌شود. این رژیم بازار گاز اسرائیل و همچنین اردن و مصر را تامین می‌کند.

در واقع به لطف منابع مدیترانه، در طی بیش از یک دهه اخیر اسرائیل نه تنها از واردات انرژی مستقل شد، بلکه به یک صادرکننده انرژی تبدیل شد و گاز مازاد خود را صادر می‌کند. 

در نتیجه، اگر اسرائیل در اهداف نظامی خود در غزه و لبنان موفق شود، می‌توان تصور کرد که مرزها را دوباره ترسیم کرده و ادعای منابع انرژی همسایگانش را نیز خواهد داشت. پس از آن، منابع بیشتری از گاز برای بهره‌برداری و صادرات خواهد داشت که با مزایای مالی آشکاری همراه خواهد بود. البته، مزیت اصلی در دست گرفتن کنترل آن‌ها، احتمالا استخراج ثروت از آن‌ها نیست، بلکه جلوگیری از انجام این کار توسط فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها خواهد بود، زیرا تداوم ضعف و توسعه نیافتگی آن‌ها را تضمین می‌کند.

ارسال نظرات