
چرا ترانس افغان نمیتواند رقیب محور ایران باشد؟

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ در سالهای اخیر و به ویژه پس از حرکت به سمت جهان چندقطبی، کشورهای غربی با محوریت ایالات متحده به دنبال تضعیف جایگاه اقتصادی، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران بودهاند. یکی از موارد مهم در این راستا، جلوگیری از اتصال کریدورهای ترانزیتی به ایران و یا تعریف مسیرهای موازی بوده تا این نقش راهبردی ایران کمرنگ شود. برخی از کشورهای منطقه نیز به دلیل رقابت با تهران، با این روند به نوعی همسو شده و به دنبال انحراف اهمیت ایران به سمت و سوی خود هستند.
در این میان، کشورهای آسیای مرکزی محصور در خشکی، همواره به دلیل ریشههای تاریخی و فرهنگی و نیز زیرساختهای مناسب ایران، تمایل بسیاری برای بهرهگیری از موقعیت ایران داشتهاند. به ویژه که بنادر جنوبی ایران میتواند در اتصال این کشورهای به جنوب آسیا و خلیج فارس نفش مهمی داشته باشند که برای بازارهای روبه رشد آنها راهبردی است. برای نمونه پیمان عشقآباد شامل قزاقستان و ترکمنستان با ایران برای اتصال به عمان، قطر و هند نیز در این راستاست یا درخواست ازبکستان به پیوستن به توافقنامه چابهار و همچنین ابراز تمایل قرقیزستان و تاجیکستان به سرمایهگذاری در بنادر ایران را میتوان در این چارچوب توضیح داد.
اما در مقابل این ابراز تمایل کشورهای آسیای مرکزی، غرب نیز بیکار ننشسته و در پشت پرده به دنبال تعریف کریدور جایگزین و بدون ایران موسوم به «ترانس افغان» است که قرارداد آن در ابتدا بین ازبکستان، افغانستان و پاکستان منعقد شد که اخیرا قزاقستان نیز به آن افزوده شده و روسیه نیز به دنبال استفاده از آن است؛ به طوری که به عنوان شاخه چهارم کریدور شمال-جنوب نیز گاها معرفی میشود.
اهمیت ترانس افغان
در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۵، قزاقستان و افغانستان تفاهمنامهای را امضا کردند که اصول ساخت و بهرهبرداری از راهآهن «ترانس افغان» آسیای مرکزی و جنوبی را مشخص میکند. هدف این توافقنامه، توسعه زیرساختهای حملونقل و لجستیک، با تمرکز ویژه بر اجرای کریدور راهآهن سراسری افغانستان است.
براساس گزارش اخیر کاسپین نیوز، ایده این پروژه به سال ۲۰۱۸ برمیگردد که براساس آن ازبکستان برای نخستین بار مفهوم راهآهن سراسری افغانستان را مطرح کرد. طرح اولیه شامل گسترش شبکه راهآهن افغانستان از مزار شریف به کابل و متعاقبا به استان پکتیا بود. در سال ۲۰۲۱، ازبکستان، افغانستان و پاکستان به توافقی برای ساخت خط آهن بزرگ در امتداد مسیر ترمز-مزار شریف-کابل-پیشاور دست یافتند. در سال ۲۰۲۳، این کشورها پروتکلی را برای اتصال شبکههای راهآهن ازبکستان و پاکستان در امتداد مسیرهای ترمز-مزار شریف و لوگر-کوهات امضا کردند. تکمیل این پروژه برای سال ۲۰۲۷ برنامهریزی شده و براساس برآوردها خط ریلی جدید دسترسی مستقیم آسیای مرکزی به بنادر دریای عرب را فراهم کند.
به تدریج، سایر کشورهای منطقه شروع به پیوستن به این پروژه کردند. در بهار ۲۰۲۴، شرکتهای راهآهن ازبکستان و ترکمنستان تفاهمنامهای را برای افزایش همکاری امضا کردند. اندکی پس از آن، قزاقستان و ازبکستان توافق کردند که یک شرکت مشترک برای هماهنگی ساخت کریدور راهآهن ترانس-افغانستان تاسیس کنند. تقریبا همزمان، پاکستان و قزاقستان ابتکاری را برای گسترش مسیر راهآهن پیشنهاد کردند.
در بهار ۲۰۲۴ در نشستی با شرکتکنندگان کریدور حمل و نقل چندوجهی که بلاروس، روسیه، قزاقستان، ازبکستان، افغانستان و پاکستان را به هم متصل میکند، مسکو حمایت خود را از ساخت کریدور ترانس-افغانستان ابراز کرد. مسکو و تاشکند اعلام کردند که به طور مشترک، یک مطالعه امکانسنجی برای این پروژه انجام میدهند که هدف آن ادغام مسیر ازبکستان-افغانستان-پاکستان در کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال-جنوب است.
در این راستا، افغانستان به عنوان یک حلقه ارتباطی حیاتی بین آسیای مرکزی و جنوبی از اهمیت ویژه برخوردار است. به گفته وزارت امور خارجه ازبکستان، راهآهن سراسری افغانستان محرک جدیدی برای رشد تجارت و سرمایهگذاری در سراسر منطقه است. همچنین، این پروژه به طور بالقوه میتواند به کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) متصل شود. راهآهن سراسری افغانستان میتواند به عنوان یک مسیر جایگزین برای کریدورهای سنتی حمل و نقل بین چین و اروپا عمل کند و با دسترسی به اقیانوس هند، تجارت مستقیم با هند را نیز تسهیل کند. این مسیر راهبردی، حمایت روسیه را نیز به خود جلب کرده است.
همچنین امضای توافقنامه ترکمنستان با افغانستان برای ساخت راهآهن تورغندی-هرات-قندهار-اسپین بولدک و دسترسی به بنادر پاکستان از اهمیت بالایی برخوردار میشود. عشقآباد همچنین از قزاقستان خواسته تا به این پروژه بپیوندد. برخی از کارشناسان معتقدند که مسیر تورغندی-هرات میتواند به طور بالقوه در کریدور لاجورد برای اتصال ترکیه-آذربایجان-ترکمنستان-افغانستان ادغام شود. این امر، یک مسیر دسترسی جایگزین به دریای سیاه و اروپا فراهم میکند.
بنابراین، همچنان اهمیت ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی رو به افزایش است که مجموعهای از جلسات استراتژیک «C۵+» شامل گفتوگو با اتحادیه اروپا، ایتالیا و چین در این راستاست. توسعه مسیر راهآهن چین-قرقیزستان-ازبکستان، در کنار پروژه کریدور میانی، اهمیت استراتژیک منطقه را بیش از پیش افزایش میدهد.
همچنین، منافع ایالات متحده در منطقه باید ارزیابی شود. با وجود اظهارات واشنگتن در مورد تغییر احتمالی در رویکرد سیاست خارجی خود، ایالات متحده به وضوح هیچ قصدی برای چشم پوشی از منافع ژئوپلیتیکی خود در آسیای مرکزی نشان نمیدهد. افزایش فعالیت سازمان کشورهای ترکزبان و تقویت مشارکت استراتژیک بین کشورهای آسیای مرکزی و آذربایجان نیز قابل توجه است. در نتیجه، یک مشارکت قوی بین آسیای مرکزی و آذربایجان در حال شکلگیری بوده که فراتر از پیوندهای جغرافیایی صرف است. در مجموع، آسیای مرکزی در حال تثبیت خود به عنوان یک قطب حمل و نقل و ژئوپلیتیکی پویا و جدید در اوراسیا است که چین، اروپا، خاورمیانه و آسیای جنوبی را به هم متصل میکند.
اما هنوز پرسشهای مهمی درمورد این مسیر وجود دارد، زیرا تهدید جدی از جانب داعش ولایت خراسان متوجه این کریدور است که اخیرا نیز فعالیتها و تعداد حامیان خود را افزایش میدهد. اوضاع در تعدادی از استانهای افغانستان همچنان بیثبات است. بنابراین اینکه طالبان قادر به تامین امنیت این کریدور در درازمدت خواهد بود یا خیر، پرسش اصلی این کریدور است. زیرا اگر سرمایهگذاران منابع را وارد پروژه کنند و سپس زیرساختها در معرض خطر قرار گیرند، این یک ضرر بزرگ برای آنها خواهد بود.
محورِ ایران
با وجود افزایش اهمیت مسیر ترانس افغان، به دلیل وجود مباحث امنیتی و مالی میتوان تحقق آن را دشوار دانست. در مقابل ایران میتواند از ظرفیت خود استفاده و حتی مزایای به مراتب بیشتری را نسبت به آن ارائه دهد. باید توجه داشت که بیشتر کشورهای حاضر در این کریدورهای شرق ایران، عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا هستند که این امر بستر مناسبی برای همکاری را فراهم میکند.
باید توجه داشت که مسیر ریلی قزاقستان-ترکمنستان-ایران خدمات تجاری خود را بدون مشکلی ارائه میدهد که در صورت اتصال ازبکستان به این مسیر، مشکل این کشور مرتفع خواهد شد و دیگر نیازی به بنادر پاکستان نخواهد داشت. البته کشورها معمولا درپی متنوعسازی مسیرهای تجاری هستند که آن نیز به دلیل تنشهای ژئوپلیتیکی، منطقی به نظر میرسد. در حال حاضر، شاخه شرقی کریدور شمال-جنوب توانسته از دو شاخه دیگر آن که با کمبود زیرساخت مواجه است، حمل و نقل محموله را در بین کشورها افزایش دهد. در صورت اتصال افغانستان (از راهآهن خواف-هرات) و پاکستان به این کریدور میتوان جایگزین کمهزینه و امن را برای ترانس افغانستان معرفی کرد.
همچنین در صورت تکمیل راهآهن رشت-آستارا به راحتی میتوان قفقاز به ویژه جمهوری آذربایجان را به آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان را متصل کرد که این امر برای هر سه حوزه آسیای مرکزی، قفقاز و آسیای جنوبی از اهمیت راهبردی برخوردار است.