فرصت طلایی ایران در ترانزیت به مانع چالشهای مرزی برخورده است
اقتصاد معاصر-محمد مهدی کریمی قهی، کارشناس ترانزیت: در حالی که جغرافیای اقتصادی اوراسیا با سرعت به سمت پیوند شرق و جنوب آسیا در حال تغییر است، ایران در مرکز این تحولات ایستاده؛ کشوری که اگر بتواند از ظرفیتهای خود بهرهبرداری موثر کند، میتواند به ستون فقرات تجارت منطقه بدل شود اما مسیر این هدف از میان جادههای بینالمللی نمیگذرد، بلکه از گمرکات و مرزهای خود ایران میگذرد.
طبق آمار رسمی، حجم ترانزیت کالا از خاک ایران طی دو سال اخیر رشد چشمگیری داشته است. در پایان سال ۱۴۰۳، ترانزیت کشور از مرز ۲۲ میلیون تن گذشت؛ رقمی امیدوارکننده اما هنوز فاصلهای زیاد با هدف ۴۰ میلیونتنی برنامه هفتم دارد. کارشناسان معتقدند که این فاصله نه به دلیل کمبود مسیر، بلکه به دلیل ناکارآمدی در مدیریت مرزی و تعدد تصمیمگیران است.
به گفته کارشناسان حوزه ترانزیت، مرز باید محل عبور کالا باشد نه توقف آن. وقتی کامیون در مرز ۱۰ یا ۲۰ روز منتظر میماند، هزینه و زمان حمل افزایش پیدا میکند و جذابیت مسیر ایران برای تاجران کشورهای منطقه از بین میرود.
در مقایسه، کامیونها در مرز ترکیه و بلغارستان معمولا در کمتر از دو ساعت از گمرک عبور میکنند، در حالی که در برخی مرزهای ایران، همین فرایند ممکن است تا سه هفته طول بکشد. نتیجه چنین تاخیرهایی، از بین رفتن مزیت ژئوپلیتیکی ایران در برابر رقبایی مانند ترکیه و آذربایجان است.
راهحلهای پیشنهادی برای نتیجه گرفتن در نبرد کریدورها مشخص است. یکی از آنها اجرای طرح مسیر سبز ترانزیتی است؛ مدلی که در بسیاری از کشورهای موفق، عبور سریعتر را برای شرکتهای خوشسابقه فراهم میکند. این طرح میتواند بروکراسی اداری، تعدد امضاها و توقفهای غیرضروری را به شدت کاهش دهد.
اما مشکل فقط نرمافزاری نیست؛ ساختار تصمیمگیری نیز خود گرهای بزرگ است. امروز بیش از ۲۴ نهاد مختلف درگیر فرآیند ترانزیت در ایران هستند؛ از گمرک و وزارت راه گرفته تا مرزبانی، استاندارد و قرنطینه. نبود پنجره واحد ترانزیتی، به معنای از دست رفتن زمان، منابع و فرصتهای اقتصادی است.
ایران برای تبدیل شدن به هاب ترانزیت اوراسیا، ابتدا باید امور داخلی خود را سامان دهد؛ اصلاح قوانین، دیجیتالیکردن فرایندها و کاهش تداخل نهادی در مرزها. تا زمانیکه این اصلاحات انجام نشود، هیچ کریدور بینالمللی نمیتواند مزیت ایران را احیا کند.
در نهایت، اگر گرههای مرزی باز و ساختارهای داخلی چابک شوند، ایران میتواند از موقعیت صرفا «مسیر عبور» به «مرکز تصمیمگیری و توزیع کالا» در منطقه ارتقا یابد؛ جایگاهی که نه فقط اقتصادی، بلکه ژئوپلیتیکی است.
