
تبعات اقتصادی و امنیتی کریدور زنگزور-بخش دوم

اقتصاد معاصر-امیرمسعود ملکفر، پژوهشر حوزه اقتصادی: جغرافیای هر کشوری، موثر بر سرنوشت آن کشور است. اگر با درک موقعیتهای جغرافیایی، وارد معادلات جهانی شوید، وارد عرصه ژئوپولیتیکی شدهاید که به دنبال تولید قدرت از جغرافیا خواهد بود.
یکی از همسایگان ایران که دارای اشتراکات قومی و فرهنگی بسیاری با شمال غرب کشور است، جمهوری آذربایجان نام دارد. در سالهای گذشته تنشهای میان ایران و آذربایجان، به علت قصد آذربایجان برای تصرف بخشی از خاک ارمنستان که مرز مشترک ایران و این کشور محسوب میشود، رو به افزایش بود.
در صورت از دست رفتن مرز ایران و آذربایجان، آذربایجان از مرز جدید میتواند که لولههای انتقال گاز خود را مستقیما به ترکیه متصل کند و مسیر ترانزیت لولههای گاز خود را کوتاهتر و از نظر اقتصادی مقرون به صرفهتر سازد. لولههای مذکور هماکنون با دور زدن مرز ارمنستان، گاز را به ترکیه و اروپا میرسانند که از نظر اقتصادی، مقرون به صرفه نیست. از دست رفتن مرز مذکور، دو اشکال بزرگ برای ایران دارد.
این در حالی بوده که طرحهای خطوط انرژی که در منطقه ماهیت ضد ایرانی و روسی دارند و توسط آمریکا و انگلیس دنبال میشوند، به علت مقرون به صرفه نبودن، تحقق پیدا نکردهاند اما در این صورت عملی خواهند شد. به عنوان مثال ترانس خزر، گاز ترکمنستان را از دریای خزر به جمهوری آذربایجان و ترکیه منتقل خواهد کرد. البته ترکمنستان تا به حال مشارکتی نداشته و این خط لوله را چون در مسیر، مرزهای ارمنستان را دور میزند، غیر اقتصادی دانسته است.
اگر مرز ایران و ارمنستان به مرز ایران و آذربایجان تبدیل شود، آنگاه طرح ترانس، صرفه اقتصادی مییابد و تامین گاز اروپا از طریق این خط لوله و خط لولههای آذربایجان، به راحتی مهیا میشود. در این حالت، نقش ایران در انتقال گاز به اروپا که در قالب طرح نابوکو مطرح شده، تضعیف میشود.
مهمتر از این، ایران در حال حاضر، گاز جمهوری آذربایجان را میگیرد و بعد از کسر ۱۵ درصد حق ترانزیت، به نخجوان گاز صادر میکند. یعنی تهران گاز آذربایجان را در حوزه آستارا مصرف میکند و از آن سمت به نخجوان گاز میفرستد. خط لوله گاز ایران به ارمنستان براساس قراردادی ۲۰ ساله بود. قرارداد خط لوله گاز ۲۵ ساله ایران به ترکیه نیز رو به اتمام است که اگر ترکیه بتواند از طریق جمهوری آذربایجان و این مرز جدید، گاز دریافت کند و طرح ترانس خزر نیز اجرا شود و گاز ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان هم به کمک جمهوری آذربایجان بیاید، دیگر در زمینه گاز و تامین انرژی، ترکیه مستقل از ایران میشود. عبور لوله از بستر دریای خزر، پازل کریدور (دالان) تورانی عبور خطوط انرژی را از شرق دریای خزر به غرب آن و از آنجا به اروپا تکمیل میکند.
کارکرد دالان تورانی، همسوی با سیاستهای آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس است. دالان تورانی برای اجرایی شدن در یک قرن اخیر، سه مانع اساسی داشت. در حالی که اولین مانع منطقه قرهسو و رودخانه قرهسو تلقی میشود که تا سال ۱۳۱۰ هجری شمسی در اختیار ایران بوده اما در سال ۱۳۱۰، در اختیار ترکیه قرار گرفت.
مرز مشترک جنوب ارمنستان با ایران (دومین مانع)، تشکیل دالان تورانی را غیرممکن ساخته است. اگر مرز مشترک جنوب ارمنستان با ایران از دست برود، ترکیه از طریق آذربایجان، به دریای خزر خواهد رسید. اگر کنوانسیون خطوط لوله انرژی از بستر دریای خزر (سومین مانع) در مجلس ایران تصویب شود، سومین قطعه پازل تشکیل دالان تورانی تکمیل میشود. اگر طرح تورانی با حل دو پازل باقیمانده اجرایی شود، آنگاه در آینده با ارائه بسته تشویقی به ارمنستان، گاز ایران به ارمنستان هم منتقل نمیشود. این در حالی بوده که آذربایجان و ترکیه نیز دیگر نیازی به گاز ایران ندارند. بنابراین در حوزه انرژی نیز حفظ مرز ایران و ارمنستان، روی سفره مردم ایران تاثیرگذار خواهد بود.
یکی از اهداف سازمان همکاری شانگهای علاوه بر حوزه اقتصادی، مقابله با نفوذ و حضور ناتو در منطقه است. اگر مرز ایران و ارمنستان از بین برود، آنگاه ترکیه از طریق این مرز، میتواند از طریق جمهوری آذربایجان به دریای خزر متصل شود. ورود یکی از اعضای ناتو (ترکیه) به دریای خزر، به معنای ورود ناتو به دریای خزر و حوزه شانگهای است. از دیگر سو، ورود ناتو به دریای خزر، به مفهوم ورود اسرائیل به دریای خزر خواهد بود.
حفظ این مرز از لحاظ امنیتی اهمیت بسزایی برای ایران دارد، زیرا اسرائیل در اجماعسازی در غرب برای حمایت از جمهوری آذربایجان در هنگام جنگ، ارائه تسلیحات نظامی به جمهوری آذربایجان و حضور برای ساماندهی نظامی در جنگ ۴۴ روزه مذکور، نقشآفرینی کرد.
از اهدافی که اسرائیل در این جنگ دنبال میکرد، تغییر افکار عمومی مردم جمهوری آذربایجان در رابطه با رژیم بود. در واقع رژیم در این جنگ، پیمانکار جمهوری آذربایجان بود و تعهداتی را از این کشور گرفت که شامل ارائه پایگاههای غیررسمی به رژیم صهیونیستی برای زرادخانه تسلیحاتی، گسترش پایگاههای پهپادی رژیم در جمهوری آذربایجان، توسعه و ایجاد مراکز اطلاعاتی، جاسوسی و خرابکاری توسط موساد در این مناطق، استقرار رژیم در اراضی آزاد شده جمهوری آذربایجان در نزدیکی مرزهای ایران (تحت پوشش پروژه روستاهای هوشمند) و تعهد باکو به عدم حضور شرکتهای ایرانی در این مناطق و در نهایت نقشآفرینی جمهوری آذربایجان و ترکیه در پیشبرد توطئههای تجزیهطلبانه ترکسوی، میشوند.
اگر آذربایجانیها، صهیونیستهایی که در مناطق مرزی با ایران حضور دارند را از این مناطق دور نکنند، نیروهای مسلح ایران میتوانند تا به حق خود برسند. طبق قوانین بینالمللی، این حق برای ایران و هر کشور دیگری که با تهدید امنیتی مواجه باشد، محفوظ است. طبق مقررات بینالمللی وقتی که حکومت مرکزی کشور همجوار نتواند امنیت مرزهای خود با همسایه خود را تامین کند، کشور متضرر میتواند برای تامین امنیت ملی خود در حد متعارف، ورود کند و محدوده حائل ایجاد کرده و هر وقت دولت مرکزی کشور همجوار توانست تا تضمینهای لازم جهت تامین امنیت منطقه را تقدیم کند، در آن زمان منطقه را دوباره تحویل کشور اصلی دهد. چون ارمنستان فعلا توان مقابله با آذربایجان، ترکیه و اسرائیل را ندارد و شایعات اشغال استان سیونیک ارمنستان و مستقر کردن صهیونیستها در آن و همچنین قطع کامل ارتباط ایران و ارمنستان وجود دارد، ایران میتواند طی توافقی با ارمنستان، به منطقه مرزی ایران و ارمنستان ورود کند و امنیت مرزهای فیمابین را تامین کند.