تبعات اقتصادی و امنیتی ایجاد کریدور زنگزور-بخش سوم
اقتصاد معاصر-امیرمسعود ملک فر، پژوهشگر اقتصادی: در ژئواستراتژی، فرض بر آن بوده که رویدادهای مهم ژئوپلیتیکی در مناطق بزرگ، تحت تاثیر رویدادهای کلان ژئواستراتژیک شکل میگیرند.
در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، مقدمه تغییرات معادلات ژئواستراتژیک جهان آغاز شد، زیرا تا زمانی که تغییر و تحول مهمی در سطح کلان جهان پیش نیاید، در زیرمجموعهها نیز اتفاق مهمی رخ نمیدهد. در این لحظه، قدرتهای متوسط منطقهای از فرصت پیشآمده به نفع اهداف خود استفاده میکنند.
در برنامه ترامپ، براساس سیاست خارجی معروف وی یعنی «اول امریکا»، خروج از خاورمیانه و افزایش تمرکز بر چین، مطرح بود. سیاست خروج از خاورمیانه، یک تحول ژئواستراتژیک بود که پیامدهای پر دامنهای در جهان در حال گذار به یک نظم جدید در پی داشت. طولانی شدن دوران گذار از دو قطبی به نظمی جدید در کنار پاندمی کرونا، زمینههای بیشتری برای ظهور یک وضعیت آشفته جدید در شرایط بینالمللی فراهم آورد.
در اسناد سیاست خارجی، در دوره اول ترامپ، علاقه یا سیاست روشنی در خصوص قفقاز دیده نمیشد. این بدان معنا بود که بازیگران این منطقه، بدون نگرانی از آمریکا میتوانستند با فراغ بال بیشتری، تصمیمگیری کنند. در همین دوره بود که ترکیه با استفاده از خلا قدرت پیش آمده، بخشهای مهمی از سوریه را به صورت غیررسمی به خاک خود ضمیمه کرد و پایگاههای خود در شمال عراق را به چند برابر افزایش داد. پس از این اقدامات، در لیبی و سایر مناطق نقشآفرینیکرد و همچنین به دنبال افزایش قدرت خود با تصرف مرز ایران و ارمنستان توسط جمهوری آذربایجان بود.
در سالهای گذشته، تنشهای میان ایران و آذربایجان با تحریک ترکیه و اسرائیل، رو به افزایش بوده و مانورهای نظامی سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران، نزدیک مرزهای مشترک ایران و ارمنستان و همچنین ایران و آذربایجان، اهمیت این مساله را به وضوح نشان داد.
تصرف مرز مشترک ایران و ارمنستان توسط آذربایجان
رئیس ستاد مشترک ارتش آذربایجان در ابتدای جنگ آذربایجان و ارمنستان، اطلاعاتی مبنی بر اینکه نیت اصلی کشور آذربایجان، تصرف مرز مشترک ایران و ارمنستان است، در اختیار روسیه قرار داد. در همان ابتدای جنگ، رئیس ستاد مذکور، دستگیر شد و تا به امروز از سرنوشت وی، اطلاعی وجود ندارد.
نگاهی به اهداف فرامنطقهای تاسیس دالان زنگزور
از اهداف فرا منطقهای تاسیس دالان زنگزور (سیونیک)، ایجاد یک کانون بحران با محوریت قومگرایی علیه روسیه، چین و ایران است، زیرا چین در منطقه سینکیانک و روسیه در مناطق ترکنشین و تاتارنشین خود با این مسائل روبهرو هستند.
تشکیل سازمان کشورهای ترکزبان به نام ترکسوی از سال ۱۹۹۲، به همت ترکیه انجام گرفت. ترکیه به دنبال قدرت گرفتن ترکسوی بوده تا بتواند همچون ناتوی عربی و شورای همکاری خلیج فارس عمل کند. در حقیقت ترکسوی قرار است، به یک ناتو ترکی تبدیل شود. این در حالی بوده که فشار بیشتر بر روی ایران از طریق ترکسوی، از اهداف شکلگیری این سازمان تلقی میشود.
انرژی؛ ابزاری برای افزایش نفوذ سیاسی
تحولات اخیر در حوزه انرژی، به ویژه در گاز طبیعی، به عنوان عامل کلیدی در شکلدهی به روابط بینالملل و معادلات ژئواستراتژیک عمل میکند. با افزایش نیاز اروپا به منابع انرژی جایگزین و تلاش برای کاهش وابستگی به گاز روسیه، کشورهای قفقاز، به ویژه جمهوری آذربایجان، به عنوان تامینکنندگان اصلی مطرح شدهاند. این وضعیت نه فقط باعث تقویت موقعیت اقتصادی آذربایجان شده، بلکه میتواند به عنوان ابزاری برای افزایش نفوذ سیاسی این کشور در سطح منطقهای و جهانی عمل کند.
پروژههای انتقال گاز مانند خط لوله ترانس خزر که هدف آن انتقال گاز ترکمنستان به اروپا از طریق آذربایجان است، میتواند استراتژی موثری برای تضعیف نفوذ روسیه و ایران در بازار انرژی اروپا باشد.
در صورت از دست رفتن مرز استراتژیک مذکور، آذربایجان از مرز جدید میتواند تا لولههای انتقال گاز خود را مستقیما به ترکیه متصل کند و مسیر ترانزیت لولههای گاز خود را کوتاهتر و از منظر اقتصادی به صرفهتر سازد. آذربایجان در حال حاضر با دور زدن مرزهای ارمنستان، گاز را به ترکیه و اروپا میرساند. از دست رفتن مرز استراتژیک مذکور، مشکلات بزرگی برای روسیه به دنبال خواهد داشت.
تحقق طرحهای خطوط انرژی که به خصوص در منطقه قفقاز و دریای خزر ماهیت ضدروسی و ایرانی دارند، به عنوان هدفی استراتژیک برای ایالات متحده و بریتانیا در دو دهه اخیر مطرح شد. این طرحها، به ویژه خط لوله گاز ترانس خزر که قرار بوده تا گاز ترکمنستان را از دریای خزر به جمهوری آذربایجان و سپس به ترکیه و اروپا منتقل کند، همواره با چالشهای اقتصادی و سیاسی مواجه بودهاند.
یکی از دلایل اصلی عدم تحقق این پروژهها، عدم صرفه اقتصادی آنها به دلیل دور زدن مرزهای ارمنستان و عدم مشارکت ترکمنستان در این طرح است. با این حال، اگر مرز ایران و ارمنستان به مرز ایران و آذربایجان تبدیل شود، این طرحها میتوانند از نظر اقتصادی توجیهپذیر شوند و زمینه را برای تامین گاز اروپا از طریق این خطوط لوله فراهم کنند.
تضعیف جایگاه روسیه در تامین انرژی اروپا
با تحقق چنین شرایطی، جایگاه روسیه در تامین انرژی اروپا به شدت تضعیف خواهد شد. در حال حاضر، روسیه یکی از اصلیترین تامینکنندگان انرژی برای اروپا بوده و هر گونه کاهش در این وابستگی میتواند منجر به کاهش نفوذ سیاسی و اقتصادی مسکو در قاره سبز شود. همچنین، با توجه به اینکه کشورهای آسیای مرکزی مانند ترکمنستان و قزاقستان دارای منابع غنی انرژی هستند، ایجاد خطوط انتقال گاز جدید میتواند به افزایش رقابت در بازار انرژی اروپا منجر شود. این رقابت نه تنها بر روی قیمتها تاثیرگذار خواهد بود، بلکه میتواند سیاستهای انرژی کشورهای اروپایی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
تضعیف روسیه در حوزه اقتصادی، منجر به از دست رفتن اهرمهای فشار این کشور بر اروپا و جهان خواهد شد و در نهایت، کاهش قدرت چانهزنی روسیه در عرصه بینالملل، به کاهش قدرت این کشور در منطقه و جهان منجر میشود. البته این کاهش قدرت در کنار افزایش قدرت منطقهای ترکیه و اسرائیل، میتواند معادلات امنیتی سیاسی منطقه را دستخوش تغییرات کند. واضح است که قدرتگیری رژیم صهیونیستی در منطقه، کاملا به ضرر منافع کشورمان خواهد بود.