15/آذر/1403 | 16:49
ابعاد جدید از کلاهبرداری «رضایت خودرو»؛ گردش حساب میلیاردی با حساب کارمندان سخنان معاون پارلمانی دولت درباره تغییر قیمت بنزین حق بیمه سالانه برق هر واحد مسکونی ۴۲۰ هزار تومان تعیین شد قالیباف: اختیار افزایش قیمت سوخت در دست دولت است قالیباف: دولت ظرف ۳ ماه برای انتقال صندوق‌های بازنشستگی به تامین اجتماعی لایحه بدهد سخنان قالیباف درباره کالا برگ و صرفه جویی در مصرف انرژی پزشکیان: از نمایندگان متشکرم که بودجه نوشته شده را با برخی اشکالات پذیرفتند هزینه مسکن حداقل بین ۵۰ تا ۷۵ درصد درآمد خانواده‌ها را در بر می‌گیرد تاکید پزشکیان بر صیانت از معیشت مردم اسلامی: برنامه هسته‌ای ایران شفاف و تحت نظر آژانس است تعیین تکلیف بیش از ۸۳ هزار وسیله نقلیه توقیفی قالیباف: وظیفه وزراتخانه‌های نفت و نیرو تامین انرژی پایدار در کشور است جزییات سومین جلسه رسیدگی به پرونده موسوم به چای دبش قالیباف: چرا نمی‌گذارند خودرو وارد شود؟ کیفرخواست متهمان پرونده چای دبش صادر شد
محمد امین گزار، پژوهشگر اقتصادی

اسرائیل چطور با نزدیک‌شدن به پهلوی در اقتصاد ایران نفوذ کرد؟

استراتژی مخفیانه و راز آلود صهیونیست‌ها در نفوذ به اقتصاد ایران، از جمله اسرار ناگفته و پنهان تاریخ معاصر ایران است، به طوری که حضور افراد گماشته اسرائیلی در راس دستگاه پادشاهی پهلوی و همچنین مراکز مهم تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری اقتصادی ایران در عصر پهلوی، کشور را به پایگاهی امن و استراتژیک برای صهیونیست‌ها تبدیل کرده بود.
اسرائیل چطور با نزدیک‌شدن به پهلوی در اقتصاد ایران نفوذ کرد؟
کد خبر:۸۷۶۷

اقتصاد معاصر-محمد امین گزار، پژوهشگر اقتصادی: فقط چند ساعت از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که انقلابیون، سفارت اسرائیل را تسخیر کردند و با نصب پلاکاردی که روی آن «سفارت فلسطین» نوشته شده بود، ساختمان سفارت را به مردم فلسطین هدیه کردند؛ سفارتی که تا پیش از سال ۴۷، خانه قوام‌السلطنه بود و بعد از آن، مقر اسرائیلی‌ها در ایران شد.

پس از حدود ۲۵ سال از کودتای ۲۸ مرداد، روابط ایران و اسرائیل رو به چالش می‌رفت. این بار اما با مرداد ۱۳۳۲، تفاوتی اساسی وجود داشت. اسرائیلی‌ها در آن سال‌ها، ایران را فرصت می‌دیدند؛ فرصتی برای تحکیم قدرت اقتصادی و امنیتی آنها در منطقه غرب آسیا و فرصتی که اسرائیل را در برابر هر گونه تهدیدی ایمن می‌ساخت. با این حال سال ۱۳۵۷، ایران عملا تبدیل به نزدیک‌ترین هم‌پیمان صهیونیست‌ها در منطقه شده بود اما پس از انقلاب صهیونیست‌ها نه یک فرصت، بلکه اثرگذارترین ابزار اعمال قدرت خود را از دست می‌دادند.

از همین‌رو سوالاتی همچون «مگر در این ۲۵ سال چه اتفاقاتی افتاده بود؟» و «صهیونیست‌ها چگونه بر مهم‌ترین مراکز اقتصادی و امنیتی کشور نفوذ کرده و مسلط شدند؟» مطرح می‌شدند که پاسخ آنها، موضوع محوری سلسله یادداشت‌های پیش رو خواهد بود.

حضور افراد اسرائیلی در راس دستگاه پادشاهی پهلوی 

استراتژی مخفیانه و راز آلود صهیونیست‌ها در نفوذ به اقتصاد ایران، از جمله اسرار ناگفته و پنهان تاریخ معاصر ایران است. حضور افراد گماشته اسرائیلی در راس دستگاه پادشاهی پهلوی و همچنین مراکز مهم تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری اقتصادی ایران در عصر پهلوی، کشور را به پایگاهی امن و استراتژیک برای صهیونیست‌ها تبدیل کرده بود.

وابستگان به این رژیم و عناصر یهود در کشور، به طوری بر سیاست و اقتصاد کشور پنجه افکنده بودند که ایران از درون، ساختاری مطابق با میل صهیونیست‌ها پیدا کرده بود. این در حالی است که آزادی عمل اسرائیلی‌ها و تلاش این جماعت برای افزایش و گسترش سلطه بر اهرم‌های قدرت در چنان لفافه‌ای قرار داشت که اغلب از چشم مردم دور باقی می‌ماند.

آنها نمی توانستند توطئه خزنده‌ای را که در اطراف آنها شکل می‌گرفت و همچون گیاهی هرز بر ارکان سیاست و اقتصاد سرزمین آنها می‌پیچد را به وضوح ببینند؛ علف هرزی که ادعا دارم، اگرچه پیر و فرتوت بود اما همچنان در ایران نفس می‌کشد و خود را زنده نگه داشته است. ریشه این پنهان کاری صهیونیست‌ها را باید در خرداد ۱۳۴۲ جست‌و‌جو کرد.

آغاز نهضت انقلاب اسلامی 

قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و آغاز نهضت انقلابی و اسلامی امام خمینی(ره) که مبارزه با اسرائیل را در صدر برنامه‌های خود قرار داده و پیوسته خطر نفوذ صهیونیسم را به ملت ایران هشدار می‌داد، سایه‌ای بر شاه و دستگاه پهلوی انداخته بود که اجازه اعلام علنی همکاری با صهیونیست‌ها را به این راحتی‌ها به وی نمی‌داد. البته قبل از این هم، رویکرد تند و تیز روحانیت و جمعیت انقلابی کشور، سد محکمی بر همکاری‌های گسترده علنی شاه با اسرائیل بود. با این حال نقطه آغاز کجا بود؟ 

مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ ۱۹ نوامبر ۱۹۴۷ (۸ آذر ۱۳۲۶)t طرح پیشنهادی کمیسیونی متشکل از یازده عضو این سازمان مبنی بر تقسیم فلسطین به دو منطقه عربی و یهودی را به تصویب رساند. صهیونیست‌ها با توجه به ضعف اعراب و خلا قدرت پدیدآمده پیش‌دستی کردند و چند ماه بعد، دولت اشغالگر اسرائیل را بنیان نهادند.

تاسیس دولت اسرائیل همراه شد با به رسمیت شناخته شدن این کشور توسط پنجاه کشور عضو سازمان ملل که در نهایت به عضویت رژیم اشغالگر در سازمان ملل متحد منتهی شد. در ایران نیز ساعد مراغه‌ای که در آن سال‌ها نخست وزیر کشور بود، در اسفند سال ۱۳۲۸، تصمیم به شناسایی دولت اسرائیل گرفت و در بیت‌المقدس سرکنسولگری دایر کرد. واکاوی دلیل موافقت ایران با به رسمیت شناختن اسرائیل، در پرده‌برداری از جریان نفوذ رژیم صهیونیستی بسیار راهگشا خواهد بود. در ادامه به مهم ترین دلایل این موافقت می‌پردازیم. 

دکترین پیرامونی اسرائیل در راستای نفوذ در کشورهای غیر عربی 

از همان آغاز اعلام موجودیت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، انزوا و آسیب‌پذیری، دو خطر عمده تهدیدکننده این رژیم به شمار می‌رفت. در نتیجه سیاست خارجی این رژیم برای خروج از انزوا حول محور دکترین پیرامونی بن گوریون شکل گرفت. بر اساس این رویکرد که نخستین دکترین امنیت ملی اسرائیل محسوب می‌شد، این رژیم باید به دنبال اتحاد با کشورهای غیرعربی پیرامون جهان عرب برای مقابله با تهدید اعراب باشد تا از انزوای سیاسی و بن بست محاصره اعراب خارج شده و منافع اقتصادی-امنیتی خود را تامین کند. 

در واقع سردمداران اسرائیل بعد از جنگ‌های مکرر با اعراب به این نتیجه رسیده بودند که نمی‌توانند از طریق نظامی و کشتار میلیون‌ها عرب به امنیت دست یابند. در نتیجه بر آن بودند تا با پیگیری دکترین پیرامونی و اتحاد با کشورهای غیرعرب منطقه، نوعی فضای تنفس میان خود و دشمنان عربشان ایجاد کنند. نقطه تمرکز این منطقه حائل، مثلث ترکیه، ایران و اتیوپی بود و با توجه به ویژگی‌های ایران، همچون در دست داشتن منابع عظیم انرژی، به علاوه دشمنی حکومت وقت ایران با اعراب و ناسیونالیسم عربی و در مقابل، روابط نزدیک با ایالات متحده، مورد توجه خاص مقامات اسرائیل قرار گرفت. بر همین اساس هم ملاقات‌های مخفیانه مقامات رژیم اشغالگر قدس با دولتمردان وقت ایران منجر به شناسایی دوفاکتوی اسرائیل به وسیله ایران در سال ۱۹۵۰ شد. 

اختلافات و چالش‌های ایران با اعراب 

همان گونه که مقامات اسرائیل به پیروی از دکترین پیرامونی در صدد شکست محاصره اعراب و ارتباط با ایران بودند، ایران نیز به دلیل اختلافاتی که با کشورهای عرب منطقه پیدا کرده بود، ظرفیت برقراری و گسترش ارتباط با اسرائیل را داشت. جدای از اختلافات مذهبی ایران و جهان عرب که به صورت تقابل اعتقادی تشیع و تسنن نمود یافته بود، چالش‌های ایران با عراق بر سر مسائل مرزی، مناقشه با اعراب بر سر بحرین و دشمنی ناسیونالیسم عرب به رهبری جمال عبدالناصر با رژیم‌های سلطنتی و محافظه‌کار منطقه، عمده مسائلی بودند که شکاف‌های بین ایران و جهان عرب را متراکم ساخته و دولتمردان وقت ایران را به فشردن دست اسرائیل برای برقراری و تحکیم روابط دوستانه سوق می‌دادند.

علاوه بر این موفقیت های نظامی این رژیم نوپا در برابر اعراب، توجه محافل نظامی ایران را به خود جلب کرده بود و الگویی پیشرفته از تمدن غرب در منطقه خاورمیانه را به نمایش می‌گذاشت که هم موجب تحقیر بیشتر اعراب می‌شد و هم خواسته دولتمردان ایرانی در جهت فراهم کردن زمینه‌های لازم برای هرچه بیشتر غربی کردن جامعه ایران را محقق می‌ساخت. 

اسرائیل به عنوان قلب تپنده بلوک غرب در غرب آسیا 

شکل‌گیری رژیم صهیونیستی، علاوه بر آنکه حاصل تلاش سران صهیونیست برای تشکیل یک دولت یهود بود، حاصل معادله‌های امپریالیستی و حمایت ابرقدرت‌های استعماری نیز محسوب می‌شد. ابتدا انگلیس که قیمومیت فلسطین از طرف سازمان ملل را داشت، هموارکننده مسیر پرشتاب تشکیل دولت یهود شد و سپس با افول قدرت این استعمارگر، اسرائیل از حمایت آمریکا برخوردار شد؛ تا آنجا که حتی بریتانیا در حمایت بیشتر از مهاجرت یهودیان به فلسطین تحت فشار این ابرقدرت تازه نفس قرار گرفت. بدین ترتیب به رسمیت شناختن اسرائیل توسط این دو قدرت بزرگ و نفوذ آنها در منطقه خاورمیانه، یکی از زمینه‌های تسهیل‌کننده شناسایی اسرائیل از سوی ایران بود.  

تمایل محمدرضا شاه به آمریکا 

هرچند در سال‌های آغازین حکومت محمدرضا شاه، نفوذ بریتانیا در ایران بیشتر از دو ابرقدرت سر برآورده از ویرانه‌های جنگ دوم جهانی بود اما رفته رفته آمریکا جای انگلستان را گرفت. 

تجربه تلخ برکناری رضا پهلوی از قدرت باعث شده بود که محمدرضا امنیت را در گرو پیوند با بلوک غرب ببیند و به طرف آمریکا متمایل شود. وی در جریان اولین سفر خود به آمریکا، از نفوذ بسیار زیاد یهودیان بر سیاست و اقتصاد این کشور مطلع شد و با این برداشت که نزدیکی به یهودیان آمریکایی و اسرائیل ضمن آنکه نیازهای علمی و فناوری ایران در زمینه‌های مختلف را فراهم می‌کند، باعث سرازیر شدن کمک‌های تسلیحاتی، مالی و اقتصادی آمریکا به ایران خواهد شد. از همین‌رو نیز از تشکیل دولت یهود به عنوان قلب تپنده استراتژی آمریکا در خاورمیانه استقبال کرد. 

با بالا گرفتن فضای جنگ سرد میان دو ابرقدرت و اعلام سیاست دوایت دیوید آیزنهاور (که کشورهای منطقه را تشویق می‌کرد برای جلوگیری از گسترش کمونیسم در امور امنیتی با هم همکاری کنند و اسرائیل را نیز در جریان بگذارند)، روابط ایران و اسرائیل که هر دو از وابستگان بلوک غرب به شمار می‌رفتند، گسترش یافت و اتحادی استراتژیک بین دو کشور برقرار شد. بدین ترتیب موازنه‌ای مثبت بین روابط ایران و آمریکا و همچنین روابط ایران و اسرائیل برقرار شد. یعنی با افزایش وابستگی ایران به آمریکا، روابط ایران و اسرائیل نیز از سطوح عادی به اتحادی استراتژیک ارتقا یافت. 

فساد مالی دولت مردان پهلوی 

فساد مالی دولت وقت ایران نیز در به رسمیت شناخته شدن اسرائیل نقش قابل توجهی داشت. ساعد مراغه‌ای (شخص نخست وزیر) با اخذ رشوه چهارصد هزار دلاری از اسرائیل پذیرفت تا هیات وزیران و شاه را متقاعد کند که شناسایی اسرائیل به نفع ایران و در جهت حمایت از ایرانیان مقیم فلسطین است.

ویلیام شوکراس در کتاب خود از این موضوع پرده‌برداری می‌کند که اسرائیل شناسایی دوفاکتوی خود را با پرداخت رشوه قابل توجهی به ساعد به دست آورد. همچنین حسین مکی هم در نطقی در مجلس شورای ملی به موضوع شناسایی اسرائیل در زمان محمد ساعد، به‌ شدت حمله می‌کند و می‌گوید که انجام این عمل فقط با دریافت رشوه از سوی نخست‌ وزیر وقت امکان‌پذیر بوده و تصریح کرد: «جبهه ملی ایران از اول موافق شناسایی دولت جعلی اسرائیل نبوده و نیست.»

از این موضوع نمی‌توان به سادگی عبور کرد، چراکه این پرداخت رشوه از سوی نخست وزیر وقت، یعنی ساعد مراغه‌ای منجر به ایجاد روابط پنهان با اسرائیل از سوی وی و همکاری گسترده در پیاده‌سازی تصمیمات و امیال این رژیم در ایران شد. 

این نقطه آغاز حضور اسرائیل در ایران است. در یادداشت شماره بعد، به شرح اولین اقدامات رژیم صهیونیستی در ایران خواهیم پرداخت.

ارسال نظرات