تحلیل اکونومیست از نتیجه جنگ ۱۲ روزه ایران با اسرائیل و آمریکا؛ تهران الگوی کره شمالی را اجرا می‌کند؟

نشریه اکونومیست در شماره این هفته خود به اتفاقات اخیر غرب آسیا پرداخته و نوشته است با این دست فرمان ترامپ امیدوار بود کشورهای منطقه را علیه ایران و برای اتحاد با اسرائیل آماده کند اما آنچه اتفاق افتاده با این خواسته در تضاد است.
تحلیل اکونومیست از نتیجه جنگ ۱۲ روزه ایران با اسرائیل و آمریکا؛ تهران الگوی کره شمالی را اجرا می‌کند؟
کد خبر:۲۷۹۷۳

به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر به نقل از نشریه اکونومیست؛ حمله آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران در چند روز گذشته، از دیدگاه موافقان و مخالفان آن، اقدامی فراتر از یک عملیات نظامی ساده تلقی شد. منتقدان نگران بودند که این حمله خاورمیانه را به آستانه جنگی فراگیر بکشاند. با این حال، آن سناریو که بسیاری پیش‌بینی کرده بودند، حداقل در این مقطع زمانی محقق نشد. 

اکنون که جنگ ۱۲ روزه به پایان رسیده، حامیان این حمله از تحولی بزرگ در منطقه سخن می‌گویند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، بر این باور است که می‌تواند کشورهای بیشتری را به پیمان ابراهیم، توافقی که در سال ۲۰۲۰ چهار کشور عربی را به عادی‌سازی روابط با اسرائیل واداشت، ملحق کند. او در مصاحبه‌ای با شبکه فاکس‌نیوز در ۲۹ ژوئن گفت: «فکر می‌کنم اکنون زمان آن فرا رسیده که کشورهای بیشتری به این توافق بپیوندند، چون مشکل اصلی ایران بود.»

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل نیز اظهارات مشابهی داشته و شرایط را برای صلح با کشورهای منطقه مناسب دانسته است. اما این خوش‌بینی‌ها در پایتخت‌های عربی، حتی در کشورهایی که سال‌هاست ایران را دشمن خود می‌دانند، به چشم نمی‌خورد. در این کشورها نگرانی‌های جدی وجود دارد مبنی بر اینکه این جنگ نه نقطه عطفی تاریخی، بلکه فقط پایان یک دوره موقتی و مبهم بوده است.

البته این بدان معنا نیست که سخنان ترامپ در مورد گسترش توافق‌های صلح کاملاً دور از واقعیت باشد. احتمال آن وجود دارد که احمد الشراع، رئیس‌جمهور موقت سوریه، در ماه‌های آینده توافقی با اسرائیل امضا کند اما چنین توافقی ارتباطی به جنگ اخیر با ایران ندارد. الشراع به‌دنبال توقف حملات هوایی اسرائیل به خاک سوریه است—حملاتی که از زمان سقوط بشار اسد در دسامبر گذشته به‌طور مداوم ادامه داشته است—و همچنین قصد دارد جایگاه خود را در غرب تقویت کند. یک توافق عدم تجاوز با اسرائیل می‌تواند هر دو هدف را برآورده کند.

در لبنان، وضعیت پیچیده‌تر است. حزب‌الله، گروه شیعه‌ای که هم نیروی نظامی است و هم حزب سیاسی، و از حمایت ایران برخوردار است، سال گذشته با اسرائیل وارد جنگ شد. تام باراک، سفیر آمریکا در ترکیه، که اکنون به عنوان نماینده ویژه ترامپ در منطقه شامات فعالیت می‌کند، ماه گذشته به دولت لبنان اولتیماتومی داد: آمریکا خواهان خلع سلاح حزب‌الله تا نوامبر سال جاری است—یعنی یک‌سال پس از آتش‌بس.

فشارها برای خلع سلاح حزب‌الله از مدت‌ها پیش آغاز شده است. تا زمانی که این گروه تسلیحات خود را حفظ کند، هیچ کشوری برای بازسازی لبنان کمک نخواهد کرد. اسرائیل نیز همچنان به حملات هوایی علیه مواضع حزب‌الله ادامه می‌دهد و پنج ارتفاع مهم در جنوب لبنان را در اشغال خود نگه می‌دارد. از سوی دیگر، ایران ممکن است اکنون توان یا تمایل کمتری برای تأمین منابع مالی و تسلیحاتی برای حزب‌الله داشته باشد، چراکه اولویت‌های دفاعی داخلی ایران افزایش یافته است.

با این‌همه، هیچ تضمینی وجود ندارد که حزب‌الله واقعاً تسلیحات خود را کنار بگذارد. برخی اعضای این گروه معتقدند که باید زمان خرید تا شرایط به نفع آن‌ها تغییر کند. حتی اگر حزب‌الله تسلیحات خود را کنار بگذارد، همچنان یکی از بازیگران اصلی در سیاست داخلی لبنان خواهد بود و به‌عنوان نماینده بخش بزرگی از جامعه شیعه با هرگونه تلاش برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل مخالفت خواهد کرد. بنابراین، توافق صلح در آینده‌ای نزدیک غیرقابل پیش‌بینی به نظر می‌رسد.

برخی سیاستمداران یمنی معتقدند که اکنون زمان مناسبی برای آغاز حملات جدید علیه حوثی‌ها، گروه شیعه‌ای که کنترل بخش زیادی از یمن را در دست دارد، فرا رسیده است. آن‌ها بر این باورند که تضعیف موقعیت ایران منجر به کاهش حمایت نظامی این کشور از حوثی‌ها خواهد شد.

اما عربستان سعودی، که پیش‌تر درگیر جنگی پرهزینه و بی‌نتیجه با حوثی‌ها بوده، در خصوص ازسرگیری جنگ تردید دارد. این کشور نگران است که ازسرگیری جنگ باعث حملات موشکی جدید به خاکش شود. حتی اگر حمایت ایران از حوثی‌ها کاهش یابد، این گروه همچنان ده‌ها هزار نیروی رزمی، منابع مالی پایدار و توانایی تولید برخی موشک‌ها و پهپادها به‌صورت داخلی دارد.

نگرانی‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس تنها محدود به یمن و حزب‌الله نمی‌شود. آن‌ها همچنین از احتمال حملات بعدی اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران نگران هستند. بدون یک توافق هسته‌ای جدید، چنین حملاتی به‌ویژه با توجه به ناتوانی ترامپ در مذاکرات، قابل پیش‌بینی است. در مقابل، ایران نیز تمایلی به مصالحه نشان نداده است: در ۲ ژوئیه، مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور جدید ایران، دستور قطع همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را صادر کرد.

ایران ممکن است به این نتیجه برسد که برای بازدارندگی مؤثر در برابر اسرائیل و آمریکا، نیاز به افزایش دقت و برد موشک‌های بالستیک خود دارد و سرمایه‌گذاری بیشتری در این زمینه انجام دهد. البته ممکن است ایران به این نتیجه برسد که نمی‌توان تنها با موشک دشمنانی دوردست را بازداشت.

برخی دیپلمات‌های خلیج فارس در گفت‌وگوهای ماه گذشته اشاره کرده‌اند که ممکن است ایران الگویی مشابه کره شمالی پیش بگیرد. همان‌طور که کره شمالی با استقرار موشک‌ها و توپخانه‌های متعدد خود به سمت سئول، آمریکا را از حمله به خاک خود بازداشت، ایران نیز ممکن است با تهدید شهرهایی چون دبی، دوحه یا دمام، بازدارندگی ایجاد کند و نه هدف قرار دادن تل‌آویو.

هدف اصلی ترامپ در این راستا، عربستان سعودی است. او امیدوار است که این کشور را به عادی‌سازی روابط با اسرائیل وادار کند، که این امر می‌تواند زمینه را برای پیوستن سایر کشورهای عربی و مسلمان به پیمان ابراهیم هموار کند. با این حال، در صورتی که ایران به کشوری منزوی و تحت فشار تبدیل شود، احتمالاً عربستان سعودی از پذیرش چنین توافقی امتناع خواهد کرد.

در پایان، برای دهه‌ها، بسیاری از ناظران غربی بر این باور بودند که ریشه بیشتر بحران‌های خاورمیانه در مناقشه اسرائیل و فلسطین نهفته است و حل این مسئله، مشکلات دیگر را نیز حل خواهد کرد. این نظریه که به «رابطه زنجیره‌ای» یا Linkage شهرت دارد، هیچ‌گاه در میان اسرائیلی‌ها یا جمهوری‌خواهان تندرو که ترامپ را به حمله به ایران تشویق کرده بودند، محبوبیت نداشت.