کاهش هزینه تجارت در منطقه/ مسکو و باکو در حال تغییر روش تجارت هستند
به گزارش خبرنگار اقتصاد معاصر؛ ایده نخست در مورد کریدور شمال-جنوب به سال ۱۹۹۳ بازمیگردد. با این وجود در ماههای پایانی سال ۲۰۰۰، هند، ایران و روسیه تفاهم نامهای را امضا کردند که دو سال بعد به رسمیت شناخته شد. جمهوری آذربایجان نیز در سال ۲۰۰۵ به این توافق تاریخی ملحق شد. علیرغم تحولات شتابان این ابتکار، پروژه به دلیل تحریمهای غرب علیه ایران برای بیش از یک دهه متوقف شده است. با تحولات ژئوپیلتیکی به ویژه در اوکراین، اکنون این کریدور دوباره احیا شد. انتظار میرود این کریدور بیش از ۷۰۰۰ کیلومتری، ۳۰ تا ۵۰ درصد آن بسته به مسیر در خاک روسیه اجرا شود.
کریدور شمال-جنوب نه تنها برای تعامل آتی آذربایجان و روسیه از اهمیت حیاتی برخوردار است، بلکه نقش مهمی در ایجاد مسیرهای تجاری سریعتر جدید بین نیمکره جنوبی و شمالی دارد. در حال حاضر کالاها از طریق خلیج فارس، کانال سوئز، دریای مدیترانه به بنادر دریای شمال در زمان یک و نیم ماه ارسال میشود اما کریدور شمال-جنوب، این زمان را به کمتر از یک ماه کاهش میدهد. هرچند هند، ایران و روسیه بنیانگذاران این پروژه بودند اما بسیاری از طرفها مانند آذربایجان نیز علاقهمند به تکمیل زودهنگام این ایده هستند.
اهمیت راهبردی کریدور برای روسها
در دوران معاصر، همسایگان روسیه سخت در تلاش هستند تا تجارت مسکو و ارتباط با جنوب جهانی را مهار کنند. با نگاه به نقشه، متوجه میشویم که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) دائما در حال نزدیکی به مرزهای روسیه است. سنپترزبورگ روسیه تنها کیلومترها با ناتو فاصله دارد. دریای بالتیک با حضور دریایی و هوایی ناتو و متفقین در اختیار آنها است. سیستمهای نظارتی ناتو بر شناورهای دریایی و غیرنظامی روسیه در دریای بالتیک نظارت بسیار دقیقی دارند و هواپیماهای سیستمهای هشدار و کنترل هوابرد ارتباطات غیرنظامی روسیه را مختل میکنند. علاوه بر این، دریای شمال دوباره کانون نیروهای متفقین و ناتو است که مشتاقند مانع تجارت دریایی روسیه شوند.
حضور متفقین و ناتو در دریاهای بالتیک، شمال، سلتیک، مدیترانه، سرخ و عرب از اهمیت استراتژیک بالایی برخوردار است که دارای مسیرهای تجاری بینالمللی بسیار مهمی هستند. بنابراین روسیه کاملا آگاه است که منافع ملی خود را تامین کند و چالشهای ناشی از نیروهای متفقین و ناتو را دور بزند. کریدور بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) جایگزینی قابل انجام برای جلوگیری از رویارویی و جنگطلبی غرب است. این کریدور از مسکو شروع میشود و به ولگوگراد میرسد و از آنجا از دو مسیر استفاده میکند که یک مسیر از طریق دریای خزر و مسیر دوم از طریق مسیر زمینی از آستاراخان به باکو در آذربایجان است. در نهایت این مسیر با ورود به ایران به بندرعباس و بندر چابهار متصل میشود. سپس مسیر برای اتصال این دو بندر به بندر بمبئی هند در نظر گرفته شده است.
هرچند کریدور شمال-جنوب در ابتدا بین روسیه، ایران و هند امضا شد اما هدف از این مسیر انتقال کالاها از روسیه، قفقاز، آسیای مرکزی، اروپا و جنوب آسیا با استفاده از کشتی، راه آهن و جادههای زمینی بود. اکنون پروژه INSTC شامل آذربایجان، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، عمان، تاجیکستان، ترکیه و اوکراین است.
کریدور شمال-جنوب (INSTC) فاصله تا جنوب جهانی را به نصف کاهش و روزهای حملونقل را از ۴۵ روز گذشته به ۱۵ روز کاهش میدهد. به این ترتیب، زغال سنگ روسیه میتواند به هند برسد و در این فرآیند، ایران میتواند میلیاردها دلار از هزینههای ترانزیت و حملونقل را به دست آورد. علاوهبر این، زغال سنگ روسیه و سایر هیدروکربنها نیز میتوانند با استفاده از خطوط کشتیرانی به چین منتقل شوند. اگر پاکستان بتواند با ایران به توافق برسد، محصولات روسی میتوانند با استفاده از کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) به پکن برسد. اما ظاهرا چنین بحثی در میان پاکستان، چین و ایران هنوز صورت نگرفته است. شاید تحریمهای غرب علیه ایران بتواند مانع از توافق فوقالذکر شود. با این وجود با یا بدون CPEC، صنایع راهآهن و کشتیرانی ایران میتوانند از INSTC نیز بهرهمند شوند.
به عبارت دیگر، INSTC یک گزینه طلایی برای جنوب جهانی برای تقویت ارتباط منطقهای و حتی فرامنطقهای است. ناتو و نیروهای متفقین میدانند که روسیه یک قدرت بزرگ است و حق دارد از منافع ملی خود محافظت کند و به باور کارشناسان مانع و مهار روسیه کارساز نخواهد بود. در این میان، جنوب جهانی تشنه انرژی، به منابع طبیعی روسیه نیاز دارد و INSTC فرصت عالی برای تغذیه جنوب جهانی است.
روسیه در حال ایجاد گزینههای استراتژیک جایگزین برای همه کشورهای جهان است و با شرکای جهانی خود، چنین اهدافی میتواند به واقعیت تبدیل شود. INSTC یک حرکت استراتژیک بزرگ برای مسکو است که پتانسیل موقعیت روند جنوب جهانی را دارد.
اهداف باکو از کریدور شمال-جنوب
همچنین اهمیت ژئوپلیتیکی که کریدور حملونقل شمال-جنوب دارد، برای موقعیت آذربایجان در منطقه حیاتی است. این پروژه منطقهای، آذربایجان و روسیه را بیش از پیش نزدیکتر کرده و همکاریهای اقتصادی و سیاسی را در برخی موارد افزایش میدهد. به گفته بسیاری از تحلیلگران سیاسی، کریدور شمال-جنوب یکی از مصادیق بارز افزایش تعامل سیاسی بین آذربایجان و روسیه است.
توسعه این کریدور با توجه به سطح مناسب روابط بین روسیه و دو کشور ایران و ترکیه که گاها در مواردی مانند سوریه اختلاف داشتند، فرصت درخشانی را در اختیار آذربایجان و روسیه قرار میدهد تا ایران و ترکیه را به یکدیگر نزدیک کنند. دستیابی به اتحاد منطقهای گستردهتر بین هر چهار کشور در نهایت دشوار است اما آشتی دو بازیگر اصلی در منطقه بیش از حد ممکن است. در صورتی که آذربایجان و روسیه در آشتی قدرتهای منطقهای موفق باشند، مزایای قابل توجهی قابل پیشبینی است.
آذربایجان برای سالهای متمادی، ارمنستان را از هر یک از پروژههای منطقهای منزوی کرده که شمال-جنوب نیز از این قاعده مستثنی نیست. علاوه بر این، یک مزیت خاص کمتر مورد توجه قرار گرفته است و اینکه همکاری سهجانبه آذربایجان، ایران و روسیه که در این پروژه شکل گرفته و مطمئنا موقعیت آذربایجان را در حل و فصل مناقشه قره باغ کوهستانی ارتقا خواهد داد. برای بیش از بیست سال همکاری در قالب مسکو-تهران-ایروان ادامه داشت. با این وجود پروژه شمال-جنوب قدرت تشکیل مثلث باکو-مسکو-تهران را دارد که به طور قابل توجهی مقامات ارمنستان را از همکاری با روسیه و ایران خارج خواهد کرد. در واقع، مشارکت فعال در پروژههای بزرگ منطقهای، آذربایجان را به عنوان یک شریک تجاری جذاب برای تقریبا همه کشورهای همسایه از جمله روسیه و ایران نشان میدهد.
آذربایجان در سالهای اخیر نقش مهمی در اجرای بسیاری از پروژههای منطقهای ایفا کرده است. این کشور با تبدیل شدن به یکی از سریعترین اقتصادهای در حال توسعه، خود را به عنوان یک شریک ارزشمند برای تصمیم گیرندگان منطقهای و جهانی معرفی کرده است. آذربایجان آماده بوده تا از طریق پروژههای بینالمللی بزرگ مانند کریدورهای شمال-جنوب و شرق-غرب، فصل جدیدی از تاریخ خود را بگشاید. بدون تردید هر دوی این تحولات از طریق همکاری عمیقتر با همسایگان و بازیگران بینالمللی، میلیاردها دلار برای اقتصاد ملی به ارمغان خواهد آورد. با این حال، تمرکز انرژی و توجه به پروژه شمال-جنوب سودمندتر است. در واقع، آذربایجان حداقل در حال حاضر تصمیم گیرنده اصلی منطقه نیست و اتکا به روسیه اجتناب ناپذیر است.
از سوی دیگر، پروژه شمال-جنوب دارای ارزش سیاسی قابل توجهی برای آذربایجان است. بهبود روابط سه جانبه با روسیه و ایران، جدای از تثبیت خود به عنوان یک بازیگر مهم منطقهای، نمونهای از این است که چگونه گسترش ارزش اقتصادی منجر به افزایش نفوذ سیاسی میشود. مهمتر از همه، کریدور شمال-جنوب این پتانسیل را دارد که به مقامات آذربایجان برگ برندهای در مذاکره بر سر توافقی مطلوب در برابر ارمنستان بدهد. در مجموع، کریدور شمال-جنوب فرصتهای اقتصادی و سیاسی بسیار گستردهتری را برای آذربایجان در آینده فراهم میکند. همانطور که ملاحظه میشود، تکمیل کریدور شمال-جنوب یک بازی برد-برد برای تمام کشورهای شرکت کننده است که در این میان، روسیه و آذربایجان هر کدام به دنبال مزایای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی هستند.